ترجمه متن خطبه غدیریه پیامبر اسلام صلی الله در محل غدیر خم
1-.ستايش خداى راسزاست كه در يگانگىاش بلند مرتبه و در تنهايىاش به آفريدگان نزديك است؛ سلطنتش پرجلال و در اركان آفرينشاش بزرگ است. بآنكه مكان گيرد و جابه جا شود، بر همه چيز احاطه دارد و بر تمامى آفريدگان به قدرت و برهان خود چيره است.همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگىِ او را پايانى نيست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامى امور به سوى اوست.
2.اوست آفريننده آسمانها و گستراننده زمينها و حكمران آنها. دور و منزه از خصايص آفريدههاست و در منزهبودن خود نيز از تقديس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونىبخش آفريدهها و نعمت ده ايجاد شدههاست. به يك نيم نگاه ديدهها را ببيند و ديدهها هرگز او را نبينند. كريم و بردبار و شكيباست. رحمتاش جهانشمول است و عطايش منّتگذار.
3.در انتقام بىشتاب و در كيفر سزاواران عذاب صبور و شكيباست؛ بر نهانها آگاه و بر درونها دانا، پوشيدهها بر او آشكار و پنهانها بر او روشن است.
4.اوراست فراگيرى و چيرگى بر هر هستى. نيروى آفريدگان از او و توانايى بر هر پديده ويژه اوست. او را همانندى نيست و هموست ايجادگر هر موجود در تاريكستان لاشَىء، جاودانه و زنده و عدلگستر؛ جز او خداوندى نباشد و اوست ارجمند و حكيم.
5.ديدهها را بر او راهى نيست و اوست دريابنده ديدهها. بر پنهانىها آگاه و بر كارها داناست. كسى از ديدن به وصف او نرسد و بر چگونگى او از نهان و آشكار دست نيابد مگر او - عزّوجلّ - خود، راه نمايد و بشناساند.
6.گواهى مىدهم كه او «اللّه» است؛ همو كه تنزّهش سراسر روزگاران را فراگير و نورش ابديت را شامل است. بىمشاور، فرمانش را اجرا، بىشريك تقديرش را امضا و بىياور ساماندهى فرمايد. صورت آفرينش او را الگويى نبوده و آفريدگان را بدون ياور و رنج و چارهجويى، هستى بخشيده است. جهان با ايجاد او موجود و با آفرينش او پديدار شده است. پس اوست «اللّه» كه معبودى به جز او نيست؛ همو كه صُنعش استوار است و ساختمان آفرينشش زيبا. دادگرى است كه ستم روا نمىدارد و كريمى كه كارهابه او بازمىگردد. و گواهى مىدهم كه او «اللّه» است كه آفريدگان در برابر بزرگىاش فروتن و در مقابل عزتش رام و به توانايىاش تسليم و به هيبت و بزرگىاش فروتناند. پادشاه هستىها و چرخاننده سپهرها و رامكننده آفتاب و ماه كه هريك تا اَجَل معين جريان يابند. او پردهى شب را به روز و پردهى روز را - كه شتابان در پى شب است به شب پيچد. اوست شكنندهى هر ستمگر سركش و نابودكنندهى هر شيطان راندهشده. نه او را ناسازى باشد و نه برايش انباز و مانندى. يكتا و بىنياز، نه زاده و نه زاييدهشده، او را همتايى نبوده، خداوند يگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده كند و حكم نمايد. بداند و بشمارد. بميراند و زنده كند. نيازمند و بىنياز گرداند. بخنداند و بگرياند. نزديك آورد و دور برد. بازدارد و عطا كند. اوراست پادشاهى و ستايش. به دست تواناى اوست تمام نيكى. و هموست بر هر چيز توانا.
7.شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودى جز او نيست؛ گرانمايه و آمرزنده؛ اجابتكنندهى دعا و افزايندهى عطا، بر شمارندهى نَفَسها؛ پروردگار پرى و انسان. چيزى بر او مشكل ننمايد، فريادِ فريادكنندگان او را آزرده نكند و اصرارِ اصراركنندگان او را به ستوه نياورد.
8.نيكوكاران را نگاهدار، رستگاران را يار، مؤمنان را صاحب اختيار و جهانيان را پروردگار است؛ آن كه در همه احوال سزاوار سپاس و ستايش آفريدگان است.
9.او را ستايش فراوان و سپاس جاودانه مىگويم برشادى و رنج و بر آسايش و سختى و به او و فرشتگان و نبشتهها و فرستادههايش ايمان داشته، فرمان او را گردن مىگذارم و اطاعت مىكنم و به سوى خشنودى او مىشتابم و به حكم او تسليمم؛ چرا كه به فرمانبرى او شايق و از كيفر او ترسانم. زيرا او خدايى است كه كسى از مكرش در امان نبوده و از بىعدالتيش ترسان نباشد (زيرا او را ستمى نيست).
10. و اكنون به عبوديت خويش و پروردگارى او گواهى مىدهم. و وظيفه خود را در آن چه وحى شده انجام مىدهم مباد كه از سوى او عذابى فرود آيد كه كسى ياراى دورساختن آن از من نباشد هر چند توانش بسيار و دوستىاش (با من) خالص باشد - معبودى جز او نيست - چرا كه اعلام فرموده كه اگر آنچه (دربارهى على) نازل كرده به مردم نرسانم، وظيفهى رسالتش را انجام ندادهام. و خداوند تبارك و تعالى امنيت از [آزار] مردم را برايم تضمين كرده و البته كه او بسنده و بخشنده است.
11. پس آنگاه خداوند چنين وحىام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. اى فرستادهى ما! آنچه از سوى پروردگارت دربارهى على و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ كن، وگرنهرسالت خداوندى را به انجام نرساندهاى و او تو را از آسيب مردمان نگاه مىدارد.»
12. هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده در تبليغ آن كوتاهى نكردهام و حال برايتان سبب نزول آيه را بيان مىكنم: همانا جبرئيل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوى سلام، پروردگارم - كه تنها او سلام است - فرمانى آورد كه در اين مكان بهپا خيزم و به هر سفيد و سياهى اعلام كنم كه علىّبن ابىطالب برادر، وصى و جانشين من در ميان امت و امام پس از من بوده.جايگاه او نسبت به من بهسان هارون نسبت به موسى است، ليكن پيامبرى پس از من نخواهد بود او (على) صاحب اختيارتان پس از خدا و رسول است.
13. و پروردگارم آيهاى بر من نازل فرموده كه: «همانا ولى، صاحب اختيار و سرپرست شما، خدا و پيامبر او و ايمانيانى هستند كه نماز بهپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىپردازند.» و هر آينه علىّبن ابىطالب نماز بهپا داشته و در ركوع زكات پرداخته و پيوسته خداخواه است.
14. و من از جبرئيل درخواستم كه از خداوند سلام اجازه كند و مرا از اين مأموريت معاف فرمايد. زيرا كمى پرهيزگاران و فزونى منافقان و دسيسهى ملامتگران و مكر مسخرهكنندگان اسلام را مىدانم؛ همانان كه خداوند در كتاب خود در وصفشان فرموده: «به زبان آن را مىگويند كه در دلهايشان نيست و آن را اندك و آسان مىشمارند حال آن كه نزد خداوند بس بزرگ است.»
15. و نيز از آن روى كه منافقان بارها مرا آزار رسانيده تا بدانجا كه مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور] ناميدهاند، به خاطر همراهى افزون على با من و رويكرد من به او و تمايل و پذيرش او از من، تا بدانجا كه خداوند در اين موضوع آيهاى فرو فرستاده: «از آنانند كسانى كه پيامبر خدا را مىآزارند و مىگويند: او سخن شنو و زودباور است. بگو: آرى سخن شنو است. ـ بر عليه آنان كه گمان مىكنند او تنها سخن مىشنود ـ ليكن به خير شماست، او (پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم) به خدا ايمان دارد و مؤمنان را تصديق مىكند و راستگو مىانگارد.» و اگر مىخواستم نام گويندگان چنين سخنى را بر زبان آورم و يا به آنان اشارت كنم و يا مردمان را به سويشان هدايت كنم [كه آنان را شناسايى كنند] مىتوانستم، ليكن سوگند به خدا در كارشان كرامت نموده لب فروبستم.
16. با اين حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت مگر اينكه آن چه در حق على فروفرستاده به گوش شما برسانم. سپس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين خواند: «اى پيامبر ما! آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده - در حق على - ابلاغ كن وگرنه كار رسالتش را انجام ندادهاى. و البته خداوند تو را از آسيب مردمان نگاه مىدارد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر