۱۳۹۷ اسفند ۲۹, چهارشنبه

✅نوروز در احادیث (۱)

•مفضّل بن عمر از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند: طوائفی از بنی اسرائیل بودند که به واسطه ترس از مرگ، از دیارشان به سوی بیابان رفتند، و برای خود گودال هایی حفر کردند و گفتند: ما خودمان را از مرگ حفظ کردیم و آنها سی هزار مرد و زن و بچه بودند. امّا خداوند به ایشان فرمود: بمیرید، پس آنها همه با هم مردند، بندهایشان از هم جدا شد و استخوان هایشان پوسیده گردید. (بعد از مدّت ها) حزقیل از کنار آنها عبور می کرد. در امرشان تأمّل نمود و با خداوند مناجات نمود، و خداوند داستان آنها را برای حزقیل بیان نمود. حزقیل عرض کرد: بارالها! ای آقای من! قدرتت را به ایشان نشان دادی، استخوان هایشان را پوسیده ساختی و روزگاری بر ایشان گذشت. حال قدرتت را به ایشان نشان ده و آنها را به خاطر من زنده کن تا آنها را به سوی تو بخوانم، و آنها را در ایمان آوردن به من و تصدیق کردن من، توفیق ده. پس خداوند به حزقیل وحی نمود که:

يَا حِزْقِيلُ! هَذَا يَوْمٌ شَرِيفٌ، عَظِيمٌ قَدْرُهُ عِنْدِي وَ قَدْ آلَيْتُ‏ أَنْ‏ لَا يَسْأَلَنِي‏ مُؤْمِنٌ فِيهِ حَاجَةً إِلَّا قَضَيْتُهَا فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ هُوَ يَوْمُ نَيْرُوزٍ.

ای حزقیل! این روز، روزی شریف، و نزد من بزرگ است. با خود عهد کرده ام که در این روز، مؤمنی از من حاجتی نخواهد، مگر آن که آن را در این روز؛ یعنی نوروز، برآورده سازم.‏

ای حزقیل! این آب را بگیر و بر آنها بریز که آنها به اراده من، زنده خواهند شد. پس حزقیل بر آنها آب ریخت و خداوند ایشان را زنده کرد.


📚مستدرك الوسائل، ج‏6،

ص354

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر