توسل به ارواح طيبه انبياالله واولياالله با استناد به آيات قرآن واحاديث
توسل به ارواح طيبه انبياالله واولياالله با استناد به
آيات قرآن واحاديث
بسم الله الرحمن
الرحیم
با عرض سلام وادب
خدمت دوستان صمیمی گمگشته دل و تمام کسانی که این مطلب را می خوانند. عزیزان در
پست قبلی در مورد غوث الاعظم حضرت شیخ عبدالقادرگیلانی نوشتم.وانگیزه ام ازنوشتن
این مقاله این بود که مدتها دراینترنت گشتم تا مطلب جامعی درموردآن شخصیت
بزرگ بیابم اما هرچه گشتم کمتر یافتم .پس
نوشتم وهمچنانکه انتظارداشتم تعدادی ازدوستان صاحب نظر با نظرات کارشناسانه خود
مرا همراهی نمودند وچند وبلاگ نیز در موافقت نوشته هایم با نام مبارک حضرت شیخ
عبدالقادر ایجاد شدند.
برخی از دوستان
درمورد کلمه غوث پرسیده بودند واینکه آیا مقام شیخ عبدالقادر گیلانی از مقام صحابه
بالاتر است؟واگر چنین نیست چرا کراماتی که به ایشان ودیگر اولیاالله نسبت می
دهنددرمورد هیچ صحابه ای روی نداده است؟ بنده درحد توان خودوبصورت بسیار مختصر
پاسخ خواهم داد و مقاله ی نسبتاً مفصلی نیز که آن را از چند سال پیش داشتم درمورد
جواز توسل به ارواح طیبه انبیاالله واولیاالله بااستناد به آیات قرآن کریم واحادیث
شریف نبوی که باموضوع بی ارتباط نخواهد بود،علیرغم کسالت بدنی تایپ نموده و در
همین پست قرارمی دهم امید است دوستان عزیز از آن بهره مند گردند ومرا از دعای خیر
خود محروم نفرمایند.
حضرت شيخ
عبدالقادرگيلانی به شهادت تاريخ بزرگترين تاثير را درتصوف گذاشته وازاين رو محی
الدين وسلطان الاولياء لقب گرفته است.ايشان درتصوف به مقام ولايت رسيده است و ولی
که همانا دوست خداست به واسطه ی ارتباط نزديک به خداوند بزرگ به مقامی می رسدکه
پرده و حجاب بين او و عالم غيب مکشوف می شود .بنا به فرمایش خداوند درحديث قدسی
ولی کسی است که چشم او چشم خدا دستش دست خدا وتمام اعضايش اعضای خدامی شود. واين شخص
خليفه الله فی الارض است .خداوند به او آن قدرت را می دهد که به عنوان واسطه بين
خود ومخلوق قرارگيردبه عبارتی اين شخص ماموريت دارد ومی تواند آن صفت را داشته
باشد. پس حضرت شیخ عبدالقادر دارای آن صفات بوده و لقب غوث که به معنی فريادرس ودر
اراده ويد قدرت خداست، درمورد وی صادق می باشد.
درخصوص اينکه چرا به
حضرت عبدالقادر غوث الخلايق می گویند، باید گفته شودکه هدف ازخلايق جميع مخلوقات
نيست بلکه مخلوقات محدودی مدنظر است ومعنی نسبی آن را می رساند .يعنی اشخاص محدود
ومعدودی که منسوبان ودراويش آن جناب می باشند وکسانی که با اعتقادوايمان ويقين
کامل به ولايت او ازايشان استمداد می جويند وکلمه غوث الاعظم نيز همانطورکه ازمعنی
آن استنباط می شود مترادف فرياد رس بزرگ است يعنی بزرگی که خداوند اختيار اين را
به او داده که به کمک کسانی که ازاو ياری خواسته اند برود. اما اين به آن معنا
نيست که به او مقام الوهيت بدهيم بلکه اعظم به اين معنا که ازما وديگر مشايخ
بزرگتراست.
واما درمورد مقام
صحابه : مقام صحابه مقامی بسيار شامخ وبلند است آنان درزمان حضرت رسول الله(ص)می
زيسته اند باآن حضرت درسختی ها وعسرتها بوده اند ودرحق آنان رضی الله عنه گفته شده
است. نقل است از عمر ابن عبدالعزيز خلیفه عادل اموی پرسیدند آیا به درجه صحابه
رسيده ای؟ پاسخ داد من حتی به گرد وغباری که به بينی اسب اصحاب رسول الله (ص)
نشسته است نمی رسم چه برسد به خود اصحاب.اگر چه مقام صحابه را نمی توان با مردمان
قرون بعدی مقايسه کرد ، اما بوده اند انسانهايی که امورات خارق العاده از آنها
سرزده که حتی صحابه را توان انجام آن نبوده است. ذکر اين نکته ضروريست که بزرگی
صحابه درهمنشينی پيغمبر(ص) بوده وبا وجود وحضور آن حضرت نيازی به امورات خارق
العاده از اصحاب نبوده وماموريتی که برای اوليا الله درنظر گرفته شده برای آنها
گرفته نشده است..اما اوليا الله دارای ماموريت هستند .آنها پس از طی مراحل طریقت
به مرحله ارشاد می رسند واين شروع ماموريتشان است. مسئله ديگر اينکه بنا به فرمايش
آن حديث قدسی که مومن به جايی مي رسد که اعضاء وحرکاتش خدايي می شود ويا بنا به
گفته شاعر رسد آدمی به جايي که بجز خدا نبيند به استناد اين مطالب واينکه حضرت شيخ
عبدالقادر درتصوف انقلابی برپا کرد وبه عنوان رهبری که ملجاء وپناهگاه مردم شد خود
درطول زندگی همواره درمسيری گام برداشت که احيا کننده سنت رسول الله گردید
ومطمئناً ماموريتی که به عنوان غوث به او داده شد به صحابه داده نشده است. مثلاً
حضرت موسی پيامبری اولوالعزم بود وخضر پيامبر نبود با اين حال حضرت موسی نمی
توانست دررموزات خضر راه يابد وچون خضر ماموريت داشت که حتی به عنوان راهنما ومرشد
حضرت موسی وارد شود وبنا به فرمايش قرآن براثر علم کافی ازکارهای خارق العاده
خضرايراد بگيردوطاقت همرهی وی رانداشته باشد.ماکه نمی توانيم بگوييم حتماً خضر از
موسی برتر بوده است بلکه می گوييم خداوند به هرکس يک نوع ماموريت داده است .درمورد
شيخ عبدالقادر گيلانی نیز اين گونه است .وی نه پيغمبر است نه صحابه اما خداوند به
او ماموريتی داده که به صحابه داده نشده است.
روح آدمی مرگ ندارد
.اصولاً انسانيت آدم به روح اوست نه جسمش. زيرا جسم بعد حيوانی انسان است وآن روح
است که وی را اشرف مخلوقات قرار داده واين روح زنده وپوياست .حتی روح گناهکاران که
بنا به شواهدتاريخی ، حضرت محمد (ص) درجنگ بدر پس از خاتمه نبردبر بالای چاه خطاب
به کشتگان کفار قريش فرمود :ای کشتگان قريش ديديد که وعده خداوند راست آمد.اصحاب
عرض کردند يا رسول الله آنها مرده اند مگر می شنوند؟ فرمود بلی آنها از شما بهتر
می شنوند ليکن نمی توانند پاسخ دهند.
اگر ارواح خبیثه
مشرکین زنده است ، چگونه می توان گفت که ارواح طیبه انبیاء واولیاء زنده نیست .
خلاصه کلام اینکه ارواح پاک ومقدس اولیا الله و علی الخصوص حضرت غوث گیلانی رضی
الله عنه زنده وپویاست واین روح هر گز نمی میرد .بلکه به قول مشهور روح هنگامی که
از قالب وزندان تن رها شد دایره قدرتش وسیعتر خواهد شد وجان کلام اینکه ارواح
اولیای خدا محدود به زمان ومکان نیست.
توسل به ارواح طيبه
انبياالله و اولياالله با استناد به آيات قرآن کريم و احاديث شريف نبوی (ص)
:
امروزه گروهي
ازمخالفين ومعاندين اسلام وطریقت که درواقع بااحکام ومباني شريعت اسلام جاهل وبي
اطلاعند،به نام دفاع ازاسلام ومبارزه باشرک وکفر،ميان مسلمين ميگويند،جايزنيست به
مردگان که درپيشگاه خداوندمتعال مقام
ومنزلتي دارند توسّل جست واستمداد نمود و از آنها نياز و حاجت خواست و اظهار مي
دارند چون توسّل به مردگان خطاب به معدو م
است وازنظرعقل کاري ناروا،زشت وقبيح است زيرا مرده توانايي وقدرت براجابت
تقاضاي زندگان رانداردوبه سخنان ابن تيميه حراني استنادو استدالال مي کنندکه اوگفته است توسّل شرک است .ابن تيميه
که وهابی هااورابنيانگذار مسلک وهابي می دانند،درکتاب منهاج السنه جزء اول صفحه11
مي نويسد:دليل مابراي اينکه توسّل شرک است آيه 14 سوره فاطر می باشد که مي
فرمايد:والذين تدعون من دونه ما يملکون من قطمير ان تدعوهم لا يسمعوا دعاءکم
ولوسمعوا ما استجابوا لکم ويوم القيمه يکفرون بشرککم ولا ينبئک مثل خيبر و کساني را
که شمابندگان سواي خدا مي پرستيد مالک چيزي نيستنداگر آنها را عبادت کنيد و
بخوانيد عبادت ودعاي شمارا نمي شنوند واگر بشنوندنمي توانندتقاضاي شمارااجابت
کنند.آنهادرروز قيامت از شرک شما بيزاري ميجويند و هيچکس مانندخداي دانا تورا به
واقع آگاه نمي کند .
البته با توجه بمعني خود همين آيه که خطاب به بت
پرستان است ودرموردمشرکان بت پرست نازل گرديده که جمادات را مي پرستيدند با اين
وصف در نظر تمام مسلمانان کليه مذاهب اسلامي توسّل واستمداد به پيغمبران واوليا
الله جايز وصحيح است چون :
اولاً همه مومنان موحد از صدر اسلام تاکنون
براين عقيده بوده و مي باشند که به منظور برآورده شدن حوائج و بر طرف ساختن مصائب وبلاياي دنيوي واخروي مي توان پس
از مرگ به آنها توسّل جست همچنانکه درزمان حيات آنان بمفاد فرمان وامريه الهي آيه کونوا مع الصادقين به ايشان متوسّل مي شدندوبهره هامي گرفتندواستفاده ها مي
بردند. زيراحقتعالي به امت مسلمان امرميکندکه(همنشين وهم جليس راستگويان وشايستگان
باشيد) .
ثانياً، طبق نصوص
آيات قرآن کريم ونظريه متفکران ودانشمندان عصرحاضرکه درعلوم پيشرفته عصر جديد
تبحّر دارندمتفقاًمقرومعترفندبراينکه،مرگ نابودي نيست وارواح انسانهابطوراعم زنده
وجاويدان باقي خواهند ماند.بنابراين استمدادوتوسّل به انان
بعدازمر گ هم توسّل به معدوم نيست زيرا ميّت روحش زنده است ومانند زمان حياتش
داراي درک و شعور واحساس وتوجه است بلکه بيش از زمان حيات داري ادراکات واحساسات
وقدرتهاي مافوق تصّور وخارق العاده مي
باشند.
ثالثاً،استمدادوتوسّل
انسان مومن موحدکه به يکتايي و وحدانيت خالق کائنات ايمان ثابت و راسخ وخلل ناپذير
دارد وپيغمبران و اوليا الله رامقرّبان درگاه الهي مي داندشرک نيست، مشر ک کسي است
که براي خداي يگانه شريک قائل باشد.
امام غزالي رحمه الله
که يکي ازبزرگان علماي دين است درکتاب احياءعلوم الدين مي نويسد،بعضي ازعلما گفته
اند، مرگ همان عدم است،اين نظريه ملحدان وهمه کساني است که ايمان به خدا و روزآخرت
ندارند.حقاًبايدگفت الناس نيام اذاماتوا انتجهوا مردم خوابندهنگامي که
مردندبيدارمي شوند.زيرا اولين چيزي که
براي او نمايان وآشکار مي شودنتايج اعمال نيک وبداوست و درآنهنگام جز اينکه حسرت بخورد چيزي نمي تواندبکند.
بنابراين عقيده اين
گروه که مخالف توسّل واستمدادندبه اجماع علماي سابق اسلام مردوداست ومرگ نابودي
نيست وحتّي دانشمندان غير اسلامي آنانکه درعلوم جديدو احضار ارواح اطلاعات کافي
دارند مقّر و معترفند بر اينکه،مرگ نابودي نيست. همه انسانها وارواح آنان در اجسام
لطيفه غير مرئي که غير از اين اجسام مادي است در قبضه قدرت الهي به امر خالق کائنات جاويدان و زنده باقي مي مانند که
ارواح طيبه پاکان به امر پرودگار عالم به نعمات الهي متنعم ومتلذذند وارواح خبيثه
ناپاکان وکافران ومشرکان به عذابهاي دردناک وآلام روحي تاروز محشر متالم
ومعذبند.بدليل آيات متعددقرآني واحاديث عديده ی نبوي که براي تذکر شما فهرست وار
مواردي از آن را که لازم وضروري بنظر مي رسد بيان مي کنيم تا در ذهن شماخوانندگان
عزيز بهتر جاگيرومتمرکزگردد وشما نيز بتوانيد در مطرود نمودن اين گروه با زبان
حقگوي خود به تذکاراين دليلهاي روشن وقانع کننده بپردازيد ودر خدمت به اسلام
ومسلمين سهمي داشته با شيد
دليلهاي قرآنی:
1- سوره غافرآيه46 :
النار يعرضون عليها غدواً و عشياً ويوم تقوم الساعة ادخلو ءال فرعون اشدالذاب . آتش دوزخ صبح شام آنهارافرومي
گيردوروزي که قيامت برپا مي گرددبه مجرمان گفته مي شود،اي پيروان فرعون درآئيد
دردرون دوزخ به شديدترين عذابها و همه مي
دانند که شب روز مختصّ به همين دنياست در عالم آخرت شب وروزي وجود ندارد.
2-آيه سوره ق آیه 22
: فکشفنا عنک غطاءک فبصرک اليوم حديد . ما
پرده ظلماني جسم مادي طبيعت را ازپيش رويت برداشتيم ودرنتيجه امروز که عالم پس ازمرگ است همه چيز راباچشم تيز بين خودمي
بيند.
3-آيه 13/14 سوره الانفطار : ان الابرار لفي نعيم وان الفجار لفي جحيم
.محققاًنيکو کاران وبرگزيدگان پس ازمرگ دربهشت پر نعمت به سر مي برند وافراد فاسد
و کافر در دوزخ جحيم خواهند بود.
4- آيه14سوره الاسراء : اقرا کتابک کفي بنفسک
اليوم عليک حسيباً. پس از مرگ نامه انسان به او نشان داده مي شود و به او گفته می شود نامه اعمالت را بخوان که
تو خود امروز براي محاسبه آن کافي هستي.
5- آيه 27 سوره ابراهيم(ع) :يثبت الله
الذينءامنو بالقول الثابت في الحيوه الدنيا وفي الاخرة. خداوند کساني راکه ايمان
آورده انددردنيا ،درقبرکه عالم پس از مرگ است ودر آخرت که روز قيامت است بقول ثابت
استوار مي سازد.يعني مومنان رادر دنيا وآخرت بر گفتن کلمه طيبه لاالله الاالله محمد رسول الله (صلي الله
عليه وسلم ) ثابت مي دارد.
6- آيه 64 سوره العنکبوت : وماهذه الحيوه الدنيا
الا لهو و لعب وان الدار الاخرة لهي الحيوان لوکانوايعلمون.ونيست اين زندگاني
دنياجزبازي وبيهوده يعني درسرعت انقضاوزوال وزودگذري به بازي کودکان مي ماندکه يک
جا جمع مي شوندتاساعتي بدان خوشحال شوند وبعد متفرق گردندو ليکن محققاً دنياي آخرت
که عالم ودنياي پس ازمرگ است حيات ابدي وزندگي جاويد خواهد بوداگر مردم بدانند وآگاه با شند هچوقت دنياي فاني را
اختيار نمي کنندو بر دنياي باقي و ابدي ترجيح نمي دهند.
7-آيه سوره ابراهيم(ع) : ويأتيه الموت من کل
مکان وماهو بميت ومن ورائه عذاب غليظ.. ومي آيد بسوي انسان مر گ از هر جايي واز هر سو مرگ گناهکاران
را فرو مي گيرد ونمي ميرند يعني بحکم آيه لايموت فيها ولايحیي بين مرگ وزندگي معذب
باقي مي مانند وپس از آن در سراي آخرت در عذاب شديد ابدي و دائمي باقي مي مانند.
8-آيه 154 سور البقره :ولا تقولوا لمن يقتل في
سبيل الله اموات بل احياء ولکن
لاتشعرون. ونگويید به کسيکه درراه خداکشته
شودکه ايشان مردگانند بلکه ايشان زنده اند و ليکن شماآگاه نمي شوید و کيفيت آنرا
نمي دانيد ودرک نمي کنيد.
9- آيه 169سوره ال عمران : ولا تحسبن الذين
قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.ومپندارکساني راکه درراه
خداکشته شده اند مردگانند بلکه زنده اند ونزد پروردگارشان روزي داده مي شوند .
10- آيه سوره الفجر
:يقول يليتني قدمت لحياتي .انسان گنهکار پس از مرگ با تحسّر مي گويند ، اي کاش
برای زندگي ابدي عمل نيک انجام مي دادم.
11-آيه27 تا30 سوره
الفجر : ياأيتهاالنفس المطمئنة ارجعي الي ربک راضيهً مرضيه فادخلي في عبادي وادخلي
جنتي. حقتعالي خطاب به اهل ايمان پس ازمرگ مي فرمايند،اي نفس آرام گرفته بذکر من!
ازدنيابازگرد بسوي موعد پروردگارت که آنچه خدابه توداده است خوشنود خواهي بودو
درپيشگاه او خوشحال ميباشي ودر آي ميان بندگان من ودرآي مبان بهشت من.يعني درزمره
مقّربان ونزديکان وخاصّان حقتعالي محسوب
خواهد شد.
12- آيه 26 و27 سوره
يس: قيل ادخل الجنته قال يليت قومي يعلمون بما غفرلي ربي و جعلني من المکرمين. پس
از مرگ و شهادت به او گفته وارد بهشت شود او در قبر گفت، اي کاش کسان من
ميدانستندباآنکه پرودرگارم بيامرزيدمراوبه اکرام واعزاز خاصّي مرانواخت.
خداوند متعال در آيات
فوق مومنان را پس از مرگ مخاطب قرار
داده اگر نفوس بشري پس از جدايي
جانهاازبدنهانابود مي شد،خطاب آنان معني نخواهد داشت. بنابراين چگونه از جانب
خداوندبه آنهاخطاب شده است ؟و اگر انسانهاپس از مرگ معدومند،چگونه آنها را در اين
آيات مخاطب قرارداده است؟
اينهاهمه دليل بسيار
واضح و روشني است بر بطلان ادعاي خلاف
واقع منکرين ومخالفين توسّل ومعلوم ميگرددکه پيغمبران واوليا الله در عوالم ممات
بمانندحال حيات داراي قدرت وتوان و درک واحساسند وبه امر خدا همه چيز را بيش ازحال
حيات ميدانند .
13-آيه سوره آل عمران
:فرحين بماءاتهم الله من فضله ويستبشرون بالذين لم يلحقوابهم من خلفهم الاخوف
عليهم ولاهم يحزنون.شهدا ومومنين متّقي پس ازمرگ شادمان و خوشحالند به آنچه خدا از فضل وکرم خود به آنها داده است
ومژده مي دهندبه کسانيکه هنوز نمرده وبه آنها ملحق نشده اندکه نه ترس وبيمي بر آنهاست و نه غمگين خواهند بود.
14-آيه99و100سوره
المومنون : حتي اذاجاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلي اعمل صلحاً فيما ترکت کلا
انها کلمه هو قائلها ومن و رائهم يوم يبعثون . يعني کفّار حقتعالي را نافرماني مي
کنند و عصيان مي ورزند تا وقتي که مرگ يکي ازآنها رابگيردکه در آن حال پس از مرگ
به گمراهي خود آگاه شود و آثار عذاب رامشاهده کند درآن هنگام خداوند متعال را
مخاطب قرارمي دهد ومي گويد،اي پروردگارمن مرابه دنيایی که آن راترک کردم بازگردان
تا ايمان يباورم وعمل نيک انجام دهم .هرگز خواسته او پذيرفته نشود واين تقاضا
ودرخواست بي مورد شدّت حسرت است که او را واردمي کنداين درخواست را بنمايد وپيش
روي آنان عالم قبر و برزخ است که باید تا روز قيامت در آنجا باقي بمانند.
محدثين روايت مي کنند
؛پيغمبر اکرم صلي الله عليه وسلم فرمود؛ خداوند در شب معراج پنجاه نمازرابرامت من
واجب کردومن هنگام برگشتن به موسي عليه السلام برخورد نمودم، موسي از من پرسيد
خداوند چه چيز را برامت تو واجب نمود؟ گفتم پنجاه نماز موسي گفت بر گرد وبخدا عرض
کن زياداست وامت تو طاقت آنرا ندارند ومن هم بر گشتم. وسه بار طبق گفتگوي انجام
داده شده با حضرت موسي به پيشگاه حقتعالي مراجعت نمود تا فرايض نماز رااز پنجاه
فرض تقليل داده علاوه بر اين از عصر آن حضرت تا کنون مسلمانان در تحيات تمام نمازهاخطاب به آن حضرت مي گويند،السلام
عليک ايهاالنبي ورحمته الله وبرکاته،وحق تعالي در سوره الاحزاب آيه 56 مي فرمايند
:ان الله وملئکته يصلون علي النبي يا ايها الذين امنوا صلوا عليه وسلموا تسليما.
بدرستي که خداو فرشتگان اوبه پيغمبر صلوات و درود مي فرستنداي کسانيکه ايمان آورده
ايد درودورحمت براوبفرستيد وسلام کنيد او را سلام گفتني ،علي ايحال همچنانکه توسّل
به زندگان به حکم کتاب وسنّت شرک نيست استمداد وتوسّل به مردگان که براي ما از خدا
حاجت بخواهند شرک نيست زيرا نظير اين است که به افراد زنده متوسّل شويم و از آنها
بخواهيم که دعا کنند خداوند حوائج ما را بر آورد. بنا براين وقتيکه اين معني
نسبت به زندگان جايز باشد توسّل واستمدادو وساطت ازمردگان که نزد
خداوندمتعال مقّرب هستند مطلقاً جايز است واين موضوع را مي توانيم با دلايل قرآني
ثابت کنيم :
اوّل اينکه استمداد
وتوسّل وکمک خواستن همان تعاون وکمک طلبيدن است که دردين اسلام درموردانجام
آن فرمان از طرف حقتعالي صادر شده است
همچنانکه درسوره المائده آيه2مي فرمايد وتعاونواعلي البرو التقوي واستعانت وکمک
بجوييدبه نيکي وپارسايي.
دوّم اينکه
استمدادازمخلوق ودعوت ازآنهاو پذيرش آن درخودقرآن هم آمده است همچنانکه آيه15سوره
القصص فاستغثه الذي من شيعته علي الذي من عدوه . شخصي که از پيروان حضرت موسي عليه
السلام بود ازاو براي نجات از دشمنش کمک طلبيد واستمدادکرد وياري خواست ونظير اين
در قرآن زياد است همچنانکه حواريين از او خواستندکه از خدا بخواهد براي آنان از
آسمان مائده آسماني بفرستد وقوم موسي از او خواستند آب براي آنها پديد آورد واز
همه اينها مهمتر اينکه حضرت يوسف عليه السلام به زندانيّ که آزاد وتبرئه شده بود
توسّل جست و گفت سوره يوسف آيه 42 اذکرني عند ربک هنگاميکه آزاد شدي مرا به
يادخداوندگارت پادشاه مصربياور ،وهمچنين خداوندمتعال درموردموسي وخضر در سوره
الکهف آيه77مي فرمايد: فانطلقا حتي اذا أتيا اهل قرية استطعمااهلهافابوا ان
يضيفوهما پس موسي وخضر به راه افتادندتا اينکه به مردم قريه اي رسيدند وبه آنها
توسّل جستند که ازآنان پذيرايی کنند ولي اهل قريه از پذيرايی آنها امتناع
ورزيدند.بنابر اين اگر جايز باشدکه حضرت يوسف عليه السلام ازيک فرد کافر بت پرست استمدادکندوتوسّل جويد
وبه اوبگويد مرا به يادخداوندگارت بياور وبه اوبگو من بي گناهم مرا آزاد کند، موسي
و خضر عليه السلام از مردم قريه استمداد کنند وبخواهنداز آنها پذيرايي کنند به طر
يقه اولي جايز است که در مقابل قبر پيغمبر صلي الله عليه وسلم بايستيم وتوسّل
بجوييمو وبگوييم اذکرني عند ربک يا رسول اللهم صلي الله عليه وسلم مرابيادپروردگارت
بیاور وازآنحضرت حاجت بخواهيم و هکذا.
سليمان پيغمبر عليه
السلام براي آوردن تخت بلقيس ملکه سبا متوسّل به حضارمجلس مي شود که
ازجمله(عفريت)جنّ بودوبه آنهاگفت سوره النمل آيه38(قال يا ايهاالملوا ايکم يأتيني
بعرشهاقبل ان يأتوني مسلمين .سليمان گفت اي گروه بزرگان مجلس کداميک از شما تخت
بلقيس رابه نزد من ميآوردپيش ازآن که خود او بيايد وتسليم شود؟ودرآيه 39 مي
فرمايد:قال عفريت من الجن انا ءاتيک به قبل ان تقوم من مقامک واني عليه لقوي امين
،قدرتمندي از قوم جن گفت من آن تخت را بنزدتومي آورم پيش از آن که از جاي خودبر
خيزي ومحققاً من بر آوردن آن توانا وامينم يعني از جواهراتي که درآن به کار رفته
است خيانت نمي کنم صحيح وسالم آن را تحويل ميدهم.
این مخالفان مسلمان
که به این آیات قرآن عقیده دارند چرا حاضر نیستند به پیغمبر(ص) واولیا الله که
مقربان الهی اند توسل جویندواز آن ذاتهای مقدس استمدادکنند؟
اگر این تقاضاها
وسوالها که درآیات واحادیث مطرح شده از نظر شرع اسلام وعقل سلیم جایز است وشرک
نیست پس جایز است که درمقابل قبور انبیا الله واولیا الله بایستیم وبه آنها توسل
جوئیم وبخواهیم که حوائج ما را از خداوند متعال مسئلت دارند یا گرفتاران از راه
دور آنها را در پیشگاه الهی وسیله قرار دهند وبه آنان استمداد کنند.
این توسل واستمداد
مطالبه از عاجز ودرمانده نیست زیرا خداوند قادر درمورد پیغمبرش درآیه 74 سوره توبه
می فرماید :وما نقموا الا ان اغنهم الله ورسوله من فضله کافران خشم نکردند مگر بعد
از آنکه خدا وپیغمبرش آنها را (اهل مدینه را) بی نیاز کردند .
ملاحظه کنید حق تعالی
دراین آیه ی شریفه سبب ثروتمند شدن وبی نیاز بودن اهل مدینه خدا وپیغمبرش را معرفی
می کند .پیغمبری که تا این حد توانا وقدرتمند باشد آیا از اجابت درخواست مومنان
عاجز وناتوان است؟!
وهمچنین درسوره
التوبه آیه 59 می فرماید:ولوانهم رضوامآءاتهم الله ورسوله وقالوا حسبنا الله
سیوءتیناالله من فضله ورسوله واگرآنها ازآنچه خدا ورسولش به آنها داده اند راضی
باشند وبگویند خدا برای ماکافیست خدا فضل خود وپیغمبرش آنچه بخواهیم به ما می دهند
ونشانه ایمان آنها خواهد بود.
ودرسوره الاعراف آیه
157 می فرماید:ویضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم وپیغمبر هر رنج ومشقتی که
همانند زنجیر به گردن خود نهاده اند از آنها برطرف می سازد .البته منظور از این
رنج ومشقت اعم از دنیوی واخروی است .
وایضاً درسوره التوبه
آیه 128 می فرماید:لقد جاءَکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم
بالمومنین رءُوف الرحیم وپیغمبری بسوی شما آمداز جنس شماست که ناراحتی شما او را
می آزارد وبرای هدایت شما اصرار دارد ونسبت به مومنان رئوف ومهربان است.
مسلماًمقتضای رافت ومهربانی
آنحضرت نسبت به اهل ایمان اینست که با شفاعت او خداوند متعال حوائج آنها را
برآورده گرداند وگرفتاری نیازمندان مومن را بر طرف نماید.
امام فخر رازی در
تفسیر این آیه می گوید: منظور این است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وسلم اصرار
دارد خداوند دردنیا وآخرت خیرات را به شما مومنان برساند.
در باره بیان معجزه
وقدرت وتوانایی حضرت عیسی درسوره آل عمران آیه 49می فرماید: انی اخلق لکم من الطین
کهیئه الطیر فانفخ فیه فیکون طیراً باذن الله وابری الاکمه والابرص وا وحی الموتی
باذن الله محققاً من برای شما از گل شکل پرنده ای می سازم ودرآن می دمم وبه امر
خدا پرنده خواهد شد ولال وبیمار صعب العلاج مبتلا به جذام را به اراده الهی شفا می
دهم ومرده را به امر خدا زنده می کنم.
ودرمورد حضرت ابراهیم
خلیل الله درسوره البقره آیه 260می فرماید: فخذ اربعه من الطیر فصرهن الیک ثم اجعل
منهن جزءً ثم ادعهن یا تینک سعیا پس چهار پرنده را بگیر وگوشت آنها را درهم بکوب
وسپس هرقسمتی از آنرا روی کوهی بگذار آنگاه آنها را بخوان که به سرعت بسوی تو می
آیند .
اینها علاوه بر معجزات انبیاء وامور خارق العاده
ای که توسط آنها تحقق یافته مانند انفجار سنگ بر اثر عصای موسی علیه السلام وزنده
شدن مردگان بوسیله عیسی علیه السلام وشق القمر پیغمبر اسلام صلی الله علیه وسلم
وسیر صعودی جسمانی آن حضرت به آسمان تا فکان قاب قوسین او ادنی قدرت وتوانایی
مافوق تصور آنها را روشنتر می نماید ودرآخر نتیجه می گیریم که پیغمبران قادرند ومی
توانند پس از مرگ نیز بمانند زمان حیاتشان موثر باشند وبه درخواست وتقاضای محتاجان
وگرفتاران پاسخ دهند وبنابر این پناه بردن به آنان لغو وبیهوده نیست .
با توجه به این مطالب
بسیار روشن وبدیهی است که میان شفا یافتن بیماران وزنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی
وجواز توسل به او هیچگونه فرقی وجود ندارد با اینکه موثر اصلی وزندگی وشفای بیماری
دراصل از جانب خداست وهیچ مومن موحدی آنرا از پیغمبر انتظار ندارد.زیرا سرنوشت
تمام کائنات بالاصالت درقبضه ی قدرت خالق یکتاست ولیکن گاهی بعضی اعمال بالواسطه
به اذن خداوند متعال بوسیله غیر خدا مانند انبیاء واولیاء انجام می گیرد.
بعضی از منکرین شفاعت
وتوسل دراستدلال خود آیه 154 سوره آل عمران را مورد استناد قرار می دهند که می
فرماید: قل ان الامر کله لله ای محمد صلی
الله عیله وسم بگو تمام امور از آن خداست .کاملاً واضح است که آنها خلاف واقعیت را
از این آیه فهمیده وبرداشت کرده اند زیرا اگر چه تمامی امور بسته به مشیت واراده
وخواست خداوند متعال است اما با این وصف با ثبوت شفاعت وموضوع استمدادوتوسل از
انبیاء واولیاء دردنیا وآخرت منافاتی ندارد .آنهم پس از اجازه از خداوند متعال
همانطور که ثبوت آفریدن پرنده وزنده کردن مردگان وشفای بیماران را از حضرت عیسی
علیه السلام پس از اجازه ازخداوند عالم قابل انکار نیست،بنابر این کلیه مومنان
موحد بر این عقیده اند که تمام قدرتها ونیروها از آن خداست و ورد زبانشان ولا حول ولا قوه الا بالله می باشد ، همچنانکه
حق تعالی درسوره الحجر آیه 21 می فرماید: وان من شی ء الا عندنا خزائنه وما ننزله
الا بقدر معلوم ونیست هیچ چیز مگر نزد
ماست خزاین آن وپایین نمی فرستیم آنرا مگر به اندازه معین . یعنی هرچه که انسان به
آن محتاج است ودرقبضه قدرت الهی است وهر چه مورد نیاز است بدون کم وکاست از طرف حق
تعالی نازل می شود با این وصف به مفاد لکل شی ٍ سبب خداوند متعال برای هرچیزی سببی
قرار داده است والا اگر اینطور نمی بود،حضرت موسی درجواب خالق یکتا چنین نمی گفت
که درسوره طه آیه 18 می فرماید: قال هی عصای اتوکوءا علیها واهش بها علی غنمی ولی فیها
مارب اخراگفت: آن عصای من است برآن تکیه می زنم وبوسیله آن برگ درخت را می ریزم
برای گوسفندم ومنافع دیگری هم برای من دارد.
نظر به اینکه همه
کارها را بر پایه ی اسباب ومسببات جاری ومقرر نموده است بر جمله ی این عصای من است
اکتفا ننمود وسببهای آنرا نیز بیان فرمود. ونیز قرآن کریم باصراحت ناطق است که
پیغمبران با اینکه معصومند به غیر خدا استمداد واستعانت جسته اند همچنانکه درسوره
انفال آیه ی 64 می فرماید:یا ایها النبی حسبک الله ومن اتبعک من المومنین ای پیغمبر (ص) خدا ومومنانی که از تو پیروی
نموده اند برای تو کافیست.یعنی پیغمبر (ص) از خدا ومومنان استعانت واستمداد نموده
است همانطوریکه عیسی(ع) مدد وتوسل جست که درآیه 52 آل عمران می فرماید:قال من
انصاری الی الله گفت عیسی علیه السلام چه کسانی یاران من بسوی الله هستند؟ همچنین
موسی علیه السلام از برادرش استمداد واستعانت طلبید که حق تعالی درسوره القصص آیه
ی 35 درجواب موسی خطاب به او می فرماید: سنشد عضدک باخیک بزودی بازویت را بوسیله
برادرت هارون محکم خواهیم کرد.ونیزقرآن اززبان لوط (ع) در سوره هود آیه ی 80 می
فرماید:قال لو ان لی بکم قوه او ءاوی الی رکن شدید ای کاش قدرتی داشتم که شما را
دفع کنم یا پناه ببرم به عشیره وقبیله ای که به مدد ایشان شما را دفع کنم واز شر
شما خلاصی جویم.
بسیار مایه شگفتی
وتعجب است با وجود این همه آیات کریمه علاوه بر احادیث شریفه برخی مخالف استمداد
واستعانت اند وتوسل از مخلوق را شرک می دانند درحالیکه حق تعالی درسوره محمد(ص)آیه
7خطاب به مسلمانان می فرماید:یا ایهاالذین ءامنوا ان تنصروا الله ینصرکم ویثبت
اقدامکم ای گروه مومنان اگر کمک ویاری کنید دین خدا وپیغمبر او را ، خداوند یاری
وکمک کند شما را تا بر دشمنان پیروز شوید وقدمهای شما را بدین سبب محکم واستوار
سازد.مع الوصف این گروه برخلاف حق وحقیقت همیشه آیات محکمات قرآن را تعبیر وتفسیر
می کنند وبارها درمنابر گفته اند: توسل واستمداد از مخلوق با آیه ی ایاک نعبد
وایاک نستعین فقط تو را می پرستیم وفقط از تو یاری می طلبیم منافات دارد. درصورتیکه مقصود حق تعالی از مدد
خواستن واستعانت ازخدا دراین آیه درعبادت وهدایت است به قرینه ایاک نعبد واهدنا
الصراط المستقیم که دراین حال نمازگزاربا
خدای خود می گوید:خدایا من باعبادتم در پیشگاه تو حاضر شده ام وبه وسیله تو مدد می
خواهم وکمک می طلبم که مرا هدایت کنی که درصراط مستقیم وراه راست حرکت کنم راه
کسانیکه نعمت آخرت به آنان عطا فرمودی .
با اینکه معنی ظاهری
آیه مفاد عمومی دارد ومعنای ظاهری آن چنین است:خدایا درهمه امور از تو استعانت
ومدد می جوییم واز دیگری جز تو کمک نمی طلبیم ومدد نمی خواهیم ، ولیکن این مرحله
جزء مراحل تکامل یافته ی توکل وتوسل به خداوند است وعمومیت آیه به قرینه ی مذکور
مقید گشته ومطلق بودن آن با توجه به آیاتی که توضیح داده شد مقید شده است چون این
مرحله از توکل وتوسل به خداوند مرحله کامل آن است چنانکه خداوند متعال درسوره
الطلاق آیه 3 می فرماید: ومن یتوکل علی الله فهو حسبه وهر کس به خدا توکل نماید
خدا برای او کافیست ودرسوره توبه آیه ی 129 می فرماید: فان تولوا فقل حسبی الله لا
اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم پس اگراز یاری وهواداری تو روی بر
گردانند واز فرمانبرداری تخلف نمودند پس بگو به آنان خدا برای من کافی است وهیچ
خدایی جز او وجود ندارد براو توکل کردم وکار خود را به او محول نمودم واوست خداوند
عرش عظیم.
اما بحث دراین است که
آیا چنین توکل واعتقادی تا این حد ومرز از نظر شرع وعقل ونقل واجب است؟مسلما نه
شرعا و نه عقلا توکل تا این مرحله واجب نیست زیرا همه ی ما مسلمانان اعتقاد داریم
که موثر اصلی و مدبر حقیقی خداست و معتقدیم که وسایل و اسباب مقتضیات عادی هستند
همچنانکه خداوند متعال در سوره ی البقره آیه ی 261 می فرماید : « مثل الذین ینفقون
اموالهم فی سبیل الله کمثل حبه انبتت سبع سنابل فی کل سنبله مائه حبه » مثل و
نمونه ی آن کسانی که بی شائبه و ریا اموالشان را در راه خدا می بخشند به مانند حبه
ای است که در زمین حاصلخیز بکارند و آن یک حبه دو دانه برویاند هفت خوشه را و در
هر خوشه ای یکصد دانه تولید شود و در نتیجه هفتصد برابر می گردد. در این آیه فعل
رویاندن را به حبه نسبت داده است در حالیکه حق تعالی عمل رویاندن را انجام می دهد
و حبه سبب و وسیله ی روئیدن است و فاعل حقیقی خدا است، همانطوریکه در سوره ی
الانفال آیه ی 17 می فرماید : « و مارمیت اذ رمیت و لکن الله رمی » و تو ای محمد
(ص) نیفکندی و رها نساختی آن یک مشت خاک و سنگریزه را بر روی دشمن، در آن هنگام که
رها ساختی آن را، بل آن را خدا بر روی دشمن افکند و رها ساخت، در جنگ بدر.
خلاصه ی کلام این است
که : توسل و استمداد از ارواح مقدسه خواه به صورت دعا باشد یا به صورت درخواست
انجام فعل مانند شفای بیمار و بازگردانیدن گمشده با توجه به چهار اصل اساسی
بلامانع است و آن اصول عبارت اند از:
1-بقاء روح و روان پس
از مرگ که بقاء آن به طور یقین ثابت گردید و آیاتی که در ارتباط با بقاء روح پس از
مرگ می باشد در این جزوه بیان شد.
2- واقعیت انسان همان
روح و روان اوست و این جسم مادی و خاکی او مطرح نیست و در سرنوشت آینده ی او
بالفعل موثر واقع نمی شود بلکه روح انسان پس از مرگ به امر خالق یکتا در جسم لطیف
و غیر مرئی قرار می گیرد و در این حالت تا قیام قیامت متنعم به نعمات بهشت و یا
معذب به عذاب دوزخ تا ابد وتا روز رستاخیز باقی وزنده می ماند.
3- ارتباط با جهان
ارواح امکان پذیر است وعلوم پیشرفته ی عصر جدید عملا این مطلب را ثابت کرده است و
کتب بسیاری در مورد علم ارواح به زبانهای مختلف عالم انتشار یافته است و علما و
دانشمندان متخصص درعلم ارواح بر احضار روح اموات تسلط دارند وهرگاه بخواهند می
توانند روح مرده ای را احضار کنندو شخصابا اوصحبت و گفتگو کنند و زمان و مکان و
زبان برای آنان مطرح نیست یعنی در هر زمان و مکانی مرده باشند، احضار می شوند و با
هر زبانی با آن ها صحبت کنند جواب می دهند.
4- علاوه بر آیات
قرآنی که قبلا در این مورد بیان شد احادیث صحیحه ی متعددی که محدثان اسلام شناس
نقل کرده اند این ها همه شاهد عدل اند بر صحت و جواز استمداد از ارواح طیبه ی
انبیا عظام و اولیا کرام و تاریخ نیز نشان می دهد که پیوسته به طور متواتر راه و
روش مومنان و مسلمانان در سراسر جهان در تمام اعصار و قرون گذشته چنین بوده است به
هنگام اضطرار و نیاز به ارواح مقدسه ی آنان متوسل می شدند و درخواست می کردند که
از پیشگاه الهی التماس کنند که حوائج آنها را بر آورده نماید و چنین درخواست هایی
هرگز عبادت و پرستش ارواح مقدسه ی آنان نیست زیرا درخواست کننده در هر طبقه و قشری
باشد نه به الوهیت آنان فکر می کند و نه به ربویتشان معتقد است و نه به خدایی آن
ها می اندیشد و نه کارگردان جهان آفرینش و یا بخشی از آن می داند و نه معتقد است
که بخشی از افعال خدا به آن ها واگذار شده است ، بلکه همه ی مسلمانان و مومنان پاک
دل پیغمبران و اولیاء الله را بندگان پاک متقی و مطیع خداوند یکتا می دانند که
بسیار به او مقرب و نزدیکترند زیرا در دنیا کوچکترین خلافی مرتکب نشده اند و مورد
توجه ذات احدیت می باشند.
با توجه به مبانی
اصول چهارگانه ی فوق در قدرت و توانایی آنان بر انجام خواسته های متوسلان جای شک و
تردید نیست زیرا آنان زنده اند وارتباط ما
با آنها تحت شرایط خاصی برقرار می گردد. چیزی که هست این است که انجام هرفعلی
وهرکاری از اجابت دعا وبرطرف کردن نیازها وغیر آن منوط به اذن خداوند متعال است
وآنان مصداق روشن وما تشائون الا ان یشاالله می باشند ومسلماً بدون کسب اجازه ی
پروردگار عالم نمی توانند هیچ کاری را انجام دهند.بنابر این حضرت عیسی مسیح علیه
السلام همچنانکه درزندگی دنیوی می توانست درباره ی افرادی ازخداوند درخواست دعای
خیر بکند ومورد اجابت قرار بگیرد، وبه اذن خدا نابینای مادرزاد ومبتلای به بیماری
صعب العلاج را می توانست بهبود وشفا بخشد،درنتیجه پس از انتقال به سرای آخرت نیز
به حکم اینکه این قدرتهای خارق العاده مربوط به روح وروان اوست نه جسم وبدن مادی
او،قادر به انجام آن اعمال می باشدوتنها چیزی که درمراحل امور دنیوی واخروی شرط
اساسی مقرر گشته است اذن واراده خداوند متعال است که باید مشیت حق تعالی به آن
تعلق گیرد.بنابر این تواضعها وفروتنیها درمواقع استمداد وتوسل به انبیاء واولیاء
هرچند به ظاهر توجه به خود آنهاست ولی اگر درواقع نفس الامروباطن این توجیهات
وتوسلات را بشکافیم مطلوب ومسئول حقیقی خود خداست ودرحقیقت توجه به اسباب عین توجه
به مسبب الاسباب است وکسانیکه درطرایق ومسائل سیروسلوک گامهای استواری
درچهارچوب شریعت اسلام برداشته اند براین
حقیقت واقف وآگاهند ومیدانند که متوسلان براین اسباب ووسایل نه اصالتی قائلند ونه
استقلالی ، بلکه فقط آنها را یک وسیله می دانند که خدای سبب ساز مجرای فیض رحمانی
وطریق وصول الهی قرار داده است وخود نیز مومنان را بر تحصیل آن وسیله امر فرموده
است .همچنانکه درسوره المائده آیه 35می فرماید:یاایهاالذین ءامنوا اتقوالله
وابعثوا الیه الوسیله وجهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون ای کسانیکه ایمان آورده اید ازخدا
بپرهیزیدوبسوی او وسیله بجوئید ودرراه او جهاد کنید شاید بدین وسیله ازمهلکات
رستگار شوید.
بنابراین همانطوریکه
نماز وروزه وسایر فرایض وسیله رستگاریست، دعای خیر انبیاء واولایای الهی نیزبه حکم
آیات مربوط به استغفار و طلب آمرزش آنان برای مومنان وسیله رستگاری می باشد.وعمل
به دستوری است که درآیه ی مذکور داده شده است.
«ذلک فضل الله یوتیه من یشاء والله ذوالفضل
العظیم،اللهم اجعله للمتقین اماما،ولاحول ولا قوةالا بالله العلی العظیم،وصلی الله
علی سیدنا محمد واله وصحبه اجمعین،واخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین».
ارواح خبیثه
ارواح شریر کدامند و
چه تفاوتی با جن دارند؟
مطالعات بر روی آثار
بشر بدوی از قبیل نقاشی ها و کنده کاریهای غارها نشان میدهد که انسان از ابتدای
آفرینش وجود موجوداتی غیر از خود را در محیط پیرامونش حس کرده است. موجوداتی که
ترس، وحشت و حتی نوعی پرستش و کرنش را در آنها ایجاد میکرده است. پس از اختراع
زبان و خط، هر قوم و قبیله ای نامی برآنان گذاردند و برای ارتباط یا دفع آنان
آدابی را برای خود قائل شدند و این آداب نسل به نسل تداوم یافت چنان که امروز هنوز
در افریقا رسومی با همان روش سنتی برای ارتباط با این موجودات و یا دفع آنان صورت
میگیرد. به عنوان مثال در آیین مسیحیت، جن گیری یک سابقه دیرینه دارد که اغلب
کشیش ها اقدام به آن میکنند و در واقع معتقدند که شیطان در قالب جسم فردی رسوخ میکند.
البته تقریبا به غیر از مسلمانان همگی این موجودات را ارواح شریر مینامند و برای
دفع شر آنان اعتقادات مخصوص به خود دارند. مثلا برخی از اروپاییان امروزی بر مبنای
یک تفکرسنتی وقتی در خیابان راه میروند دستهای خود را تکان میدهند تا از ارواح
شریر دور بمانند و یا در روز معینی از سال مراسمی برپا میکنند که در آن عده ای
بسیار از مردم لباسی شبیه به لباس اتاق عمل میپوشند، بوقی در دست میگیرند و در
آن میدمند. اما بنا بر اعتقادات مسلمانان تنها موجودات ماوراوالطبیعه فرشته ها و
جن ها هستند و روح انسان وقتی کاملا از بدن انسان خارج شود، نه تنها قدرتی ندارد
بلکه انسان هم نمی تواند هیچ گونه تسلطی برآن داشته باشد، مگر به خواست خداوند.
در کتاب «ارتباط با
ارواح» این طور آمده: «تسلط ارواح عقب مانده بر انسانها را در اصطلاح عامیانه «جن
زدگی» میگویند که در واقع به همان مفهوم افسون و تسخیر است. ما استفاده از این
اصطلاحات را به دو علت صلاح نمی دانیم؛ اول این که، جن واژه ای است مخصوص موجودات
هوشمند که برطبق روایتی عامیانه معمولا برای ایجاد شر خلق گشته اند، و همواره
محکوم به بدی کردن میباشند حال آنکه هیچ موجودی به خاطر بدی کردن آفریده نمی شود،
مشیت پروردگار چنان است که راه تکامل و تعالی همواره به روی تمام موجودات هوشمند
باز باشد. دوم این که اصطلاح «جن زدگی» غالبا بدین معنی به کار میرود که جسم شخص
جن زده را یک جن دیگر و یا روح متصرف شود. یعنی در واقع دو نوع سکونت در قالب یک
بدن و این فقط یک نوع استثناست نه یک تصرف یا دشمنی و آزار، بدین جهت واژه جن زدگی
به مفهوم عامیانه آن برای ما قابل قبول نیست».
آنچه از این متون و
بسیاری از متون دیگر برمی آید این است که واژه «جن» در فرهنگ های دیگر نیز وجود
دارد ولی عموما آن را شیطان و یا ارواح شریر مینامند. در حالی که ما مسلمانان
معتقدیم که در میان جنیان، جن صالح و نیکوکار نیز وجود دارد.
اسماعیل حسین زاده
سرابی در کتاب «سیمای جن»این طور مینویسد: «سالها پیش در مشهد مسئله احضار روح
غوغایی عجیب به راه انداخته بود تا این که دو نفر از علمای معتبر مشهد خواستار
شرکت در آن مجلس شدند و پس از حضور، از نزدیک جریان حرکت میز را مشاهده کردند. در
جلسه دیگر یکی از آن دو درخواست کرد که میز (مقصود میز مخصوص احضار روح است که روی
آن همه حرفها نوشته شده و جنها توسط اشاره ای میز راتکان میدهند تا روی حرف مورد
نظر بایستد) را بگردانند، این عالم چون دارای علوم و معنویت خاصی بود و راه مکالمه
صحیح با موجودات نامرئی را بلد بود، گرداننده میز را به اسمایی که حضرت سلیمان (ع)
میدانست و با آن اسما جنیان را مسخر کرده بود، قسم داده و پرسیده بود: شما روح
انسان هستید یا موجودی دیگر؟ و شروع به خواندن حروف الفبا کرده در نهایت این جمله
ها حاصل شد: من جن هستم». زمردیان نیز در کتاب «شیطان کیست» میگوید: «مدتهاست
(ارتباط گیرندگان با روح) با وسیله های گوناگون با جن تماس میگیرند... البته جن
خود را به آنها با نام روح یکی از افراد معرفی میکند و آنها بر این باورند که با
روح آدمی تماس گرفته اند، در حالی که اغلب تماس آنها با جن و شیطان است.»
آیا جن علم غیب دارد.
قابلیت های موجود در
جن که ناشی از نوع خلقتش میباشد (مانند پنهان بودن از چشم، طی مسافت کردن و غیره)
این تصور را در ذهن انسانها ایجاد میکند که این موجودات از عالم غیب آگاهند.
البته بسیاری از ارتباط برقرارکنندگان آگاهانه به قصد سوو استفاده و فریب مردم و
یا ناآگاهانه به این باورها دامن زده اند، ولی حقیقت آن است که تنها خداوند است که
آگاه به غیب میباشد و لاغیر، چنان چه میفرماید: «خداوند دانای غیب است و غیب خود
را بر هیچ کس آشکار نمی سازد، مگر بر آن پیامبری که از اوخشنود باشد». و البته
بسیار دیده شده در جریان همین احضار روح که ما آن را احضار جن میدانیم، جنیان
توانسته اند پاسخ های درست و مناسبی را ارائه دهندکه آن را نباید ناشی از علم غیب
آنان دانست، زیرا جنها از آنجایی که به راحتی میتوانند طی طریق کنند، میتوانند
از همنوعان خود که در جریان ماجرا قرار دارند پاسخ را جویان شده و به شخص رابط
اطلاع دهند و یا از امکانات دیگری استفاده کنند که ما از آن بی خبریم. به هر حال
علم غیب چه برای انسان و چه برای جن منتفی است مگر برای عده ای خاص که از طرف
خداوند این توانایی برایشان ممکن میشود.
شب اول قبر به روایت یک دختر
به گزارش مشرق، آتی
نوشت: علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما
عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت:
در نجف اشرف در
نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدیها (سنیهای دولت عثمانی) فوت كرد.
این دختر در مرگ
مادر، بسیار ضجه و گریه میكرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر
مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند.
هنگامی كه جنازه مادر
را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد: من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند
او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا
كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش
بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته
نكنند، و فقط روی قبر را با تختهای بپوشانند و دریچهای هم بگذارند تا دختر نمیرد
و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
دختر در شب اول قبر،
كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده
است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.
پرسیدند چرا این طور
شدهای؟
در پاسخ گفت: شب كنار
جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف
ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد
مادرم شدند و او جواب میداد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت
نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و
سلم)است.
تا این كه پرسیدند:
امام تو كیست؟
آن مرد محترم كه در
وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»
در این هنگام آن دو
فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه میكشید.
من بر اثر وحشت و ترس
زیاد به این وضع كه میبینید كه همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
مرحوم قاضی میفرمود:
چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته
و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق میكرد و آن شخصی كه همراه با
فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بودهاند) و
خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد.
تبیان
علامه سید محمد حسین
حسینی تهرانی، معادشناسی، ج ۳، ص ۱۱۰.
مقدمه
حمد وسپاس خداوند
ِمالك روز قيامت را ودرود وصلوات بر محمّد وآلشباد.
اعتقاد به معاد جداي
از اعتقاد به توحيد نيست وهركه توحيد راقبول كرده است ناچار بايد معاد را هم
قبول داشته باشد وآن كه قيامت راانكار كند،در حقيقت توحيد را انكار كرده
است.همة پيامبرانوامامان(ع) وهمة كتابهاي آسماني - در قرآن نزديك به
هزار آيه در بارةمعاد است -اعلام كردهاند كه پس از اين جهان مادي وخاكي،وبعد
ازمردن انسانها،جهاني ديگر است كه بنام برزخ وپس از آن جهاني ديگربنام
آخرت وصحنه قيامت وبرانگيختن انسانها وجود دارد .البته«يقين»به قيامت در
اين دنيا براي افراد كمي وجود دارد همانطور كه يقينبه وجود خداوند نيز در
افراد كمي وجود دارد.امّا در عالم برزخ وپس ازآن درقيامت همة انسانها حتّي
كفّار ومنافقين به يقين ميرسند وهمه باچشم خود عظمت دستگاه الهي را
مشاهده مينمايند. لذا يكي ازاسامي قيامت«يوم اليقين»است.وبه مرگ هم
،يقين گفته شده است.
در اين كتاب سعي
شده كه با تكيه بر آيات وروايات،به مراحلرحلت انسان تا زماني كه به
سعادت ويا شقاوت برسد،اشاره گردد.
حوزه علميه شهرستان
صحنه - رمضان 82
فصل اول : ابتداي
ورود به برزخ
علي(ع)چگونگي حالت
احتضارراشرح ميدهد
ناگاه سكرات مرگ
وحسرت از دست دادن آنچه داشتند،بر آنهاهجوم آورددراين حالت، اعضاء بدنشان
سست گرديد ودربرابرآن ،رنگ خود را باختند.سپس كم كم مرگ در آنها نفوذ كرده
وبين آنها وزبانشان،جدائي افكند!
اوهمچنان در ميان
خانواده خود باچشم،نگاه مي كند وباگوشش،مي شنود!در حاليكه عقلش،سالم است
وفكرش باقي است!مي انديشد كه عمر را در چه راهي فاني كرده وروزگارش را
در چهراهي،سپري نموده است!به ياد ثروتهائي كه جمع كرده است،مي افتد
!همان ثروتي كه در جمع آوري آن،چشمها را بهم گذارده بود واز حراموحلال
ومشكوك گرفته، گناه جمع آوري آنها به گردن اوست!حال هنگامجدائي از آن
اموال،فرارسيده،در حاليكه اين ثروت براي وراث مي ماندواز آن استفاده
كرده وبهره مي برند!راحتي آن براي ديگران وسنگينيگناهش،بر دوش اوست
واودر گرو اين اموال است!دست خودرا ازپشيماني به دندان مي گزد واين به
خاطر صحنه هائي است كهدر هنگاممرگ،برايش مشخص مي گردد.دراين حالت،به
آنچه در زندگي به آنعلاقه داشت بي اعتناست!وآرزو مي كند،اي كاش آن
شخصي كه درگذشته بر ثروت او ،غبطه مي خوردم وبر او حسد مي بردم،اين
اموال راجمع كرده بود!
مرگ همچنان بر اعضايش،چيره
مي شود!تا آنجا كه گوشش همچونزبانش،از كار مي افتد!بطوريكه در ميان
خانواده اش ،نمي تواند با زبانشسخن بگويد!وبا گوشش بشنود،پيوسته به صورت
آنان مي نگردوحركات زبانشان را مي بيند،اما صداي آنان را نمي شنود!سپس
چنگالمرگ،همه وجودش را فرا مي گيرد!چشم او نيز همچون گوشش ، از كارمي
افتد وروح از بدنش،خارج مي گردد!وهمچون مرداري،بين خانوادهاش مي
افتد!آنچنانكه از نشستن نزدش ،وحشت مي كنند وازاو دور ميشوند!او نه
سوگواران خود را ياري مي كند ونه به آن شخصي كه اوراصدا مي زند،پاسخ مي
گويد!سپس اورا به منزلگاهش در درونزمين،حمل مي كند وبه دست اعمالش مي
سپارند واز ديدارش،برايهميشه،چشم مي پوشند!
دعا براي راحتي مرگ!
از حضرت رسول(ص)منقولست
كه هركهاين دعارا بخواند،چنانراحت قبض روح مي شود كه نفهمد،جان داده
ويا خوابيده است:
اَلّل'هُمَّ ي'ا
م'الِكَ الْمَوتِ!طِبْني لِلْمَوتِ وَ اَسْلِمْنيقَبْلاّلْمَوتِ وَارْحَمْني
عِنْدَ الْمَوْتِ وَهَوِّنْ عَلَيَّ سَكَر'تِ الْمَوْتِوَ لاّتُعَذِّبْني
بَعْدَالْمَوْتِ وَ اَرْضِني اِل'ي مَلَكِ الْمَوْتِ!ي'ا ف'اطِرَالْسَمَو'اتِ
وَالاّرْضِ !اَنْتَ وَلِيّ فِي الدُنْي'ا وَالاّخِرَة!تَوَّفَني
مُسْلِماًوَاَلْحِقْني بِالْصالِحينَ.
ثواب روزة بيست و
چهار روز رجب!
رسول اكرم(ص)فرمود:كسيكه
بيست وچهارروز از ماه رجب را روزهبگيرد،در هنگام مرگ،عزرائيل به صورت
جواني كه لباس حرير سبزپوشيده وسوار بر اسب بهشتي است ودريك دستش حرير
سبزيآغشته به مشك اذفر ودر دست ديگرش،ظرفي از طلا كه پر از شراببهشتي
است،نزد او حاضر مي شود واز آن شراب به او مي نوشاند،تاهنگام خروج روح از
تنش ،دچار سختي مرگ نشود!سپس روح اورا در آن حرير مي پوشاند.از آن حرير
بوئي به مشام مي رسد كه اهلآسمانهاي هفتگانه،بوي آنرا استشمام مي
كنند.او در قبرش سيراباست تادر قيامت،از حوض كوثر بنوشد!
حاضرشدن ائمه
معصومين (ع)بر بالين محتضر
ابابصير مي گويد:از
امام صادق(ع)سؤال كردم:آيا مؤمن از مرگ ناراحتمي شود؟امامفرمود:نهبخدا!گفتم:چراناراحتنمي
شود؟فرمودهرگاه مرگ مؤمني فرا برسد،رسول خدا(ص)واهل بيتش(ع)بر بالين او
حاضر مي شوند!جبرئيل وميكائيل واسرافيل وعزرائيل،نيز بيايند!علي(ع)مي
فرمايد:يا رسول اللّه!اين شخص از دوستان مااست!پس اورادوست بدار!همةفرشتگان
نيز توصيةاورا به عزرائيل،مي كنند!وميگويند:اين شخص از دوستان محمّد وآل
محمّد است.با او مدارا كن!عزرائيل گويد:قسم به خدائي كه شمارا
برگزيد،ومحمّد را به نبوتانتخاب كرد،من نسبت به او از پدر مهربانتر واز
برادر رفيق ترم!سپس عزرائيل به آن شخص مي گويد:اي بندةخدا!آيا از آتش،خودت
رارهاندي؟آيا از گرو امانت الهي،بيرون آمدي؟او جواب مي دهد:آري!عزرائيل
مي پرسد:چگونه؟مي گويد:به محبت محمّد وآلش وبه ولايتعلي بن ابي طالب
وفرزندانش!عزرائيل مي گويد:خدا تورا از هرچهخوف داشتي،ايمن نمودوآنچه اميد
داشتي،بتوداد!چشمانت را باز كنونگاه كن!او وقتي چشمش را باز مي كند،افرادي
راكه در اطراف اوهستند-پيامبر (ص)واهل بيتش وملائكه را-مي بيند.سپس چشمش
بهدري از باغي از باغهاي بهشت،مي افتد.عزرائيل مي گويد:اين راخدابرايت
مهيا ساخته واينها هم رفقايت هستند!آيا دوست داري به اينهاملحق شوي ويا به
دنيا برگردي؟او دستش را بالاي چشمانش گذاشته ومي گويد:نمي خواهم به دنيا
برگردم!
در اين هنگام از دل
عرش،ندا ميشود:
ي'ااَيَّتُه'ا
النَفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ اِل'ي مُحَمَّدٍ وَ وَصِيّيه وَ الاَئِمَّةُمِن ْ
بَعْدِه !اِرْجِعي اِل'ي رَبِّكِ ر'ا ضِيةًبِالْولاّيَةِ،مَرْضية ً بِالثَو'اب
فَادْخُلي في عِب'ادي مَعَ مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ وَ ادْخُلي جَنَّتي
غَيْرَ مَشوبَةٍ!
يعني:اي بنده اي
كه در كنارمحمد(ص) ووصيش وامامان بعد ازاوآرامش يافتي!به سويخدايت،
برگرد! در حالي كه به ولايت اهلبيت،راضي شوندهوبه ثواب راضي شده اي!
پس با محمّد آلش،داخلبندگانم شوودرحاليكه دچاراضطرابي نيستي ، به بهشتم
وارد شو.
مرگ سخت تاجر!
يكي از طلاب قم
بنام سيد مهدي كشفي ميگويد:يكشب براي نمازشب بلند شدم وخواستم كه آفتابه
را بردارم ناگاه ديدم خانه ما كهپنجاه،شصت متر بيشتر نبود خيلي بزرگ است
وبصورت كاروانسرايخيلي بزرگي است كه حجرههاي فراواني دارد!ناگاه از يكي
از حجرههاصداي دلخراشي شنيدم.وقتي بطرف آنجا رفتم ديدم كه در حجره يكنفر
را خوابانده وسنگي به بزرگي اتاقي روي سينهاش گذاشتهاندويكنفرهم بالاي
سنگ خوابيده ويك ميله آهني در دست دارد كه آن راتوي گلوي اين شخص فشار
ميدهد.من هرچه كردم در را باز كنم تاكمك او بروم نشد.آن شخص را ميشناختم
از تجار تهران بود.مأيوسبرگشتم وبعد از چندساعت خدمت آية الله ميرزا جواد
ملكي تبريزيرفت وماجرا را تعريف كرد.ايشان گفت آن كسي كه ديدي در حال
جانكندن بوده وآن سنگ هم تعلّق به دنيايش است وآني هم كه روي سنگميله
در دست داشته ملك الموت بوده است.بعد از چند روز خبر فوتآن تاجر رسيد كه
مطابق بود با تاريخي كه من آن صحنه را در خانهديدم.
پوسيدن مردگان!
از امام صادق(ع)سؤال
شد آيا جسد مرده از بين ميرود؟فرمود:آري!بطوريكه گوشت واستخواني باقي نميماند
بجز طينت او كهاو از آن خلق شد كه اصلا از بين رود ودر قبر اسا تا خدا
دوباره او را از آنطينت زنده نمايد.
پوسيدن جسد!
«وقتي متوكل دستور
داد امام هادي(ع) را به مجلس شراب او بياورندوبه امام ابتدا اصرار برخوردن
شراب نمود وچون امتناع امام را ديدتكليف بر شعر گفتن نمود،امام اشعاري را
خواندند كه وضع مجلس راعو.ض كرد واشك به چشمان نحس متوكل آمد ودستور داد
امام را بااحترام برگردانند.ابيات امام بشرح زير است:
باتوا علي قلل
الاجبال تحرسهمغلب الرجال فلم تنفعهم القلل
واستنزلوا بعد عزٍ من
معاقلهمواسكنوا حُفراً يا بئس ما نُزلوا
ناداهم صارخٌ من
بعد دفنهماين الاساور والتيجان والحُلل
اين الوجوه اللتي
كانت منعّمةمن دونها تضرب الاستار والكُلل
فافصح القبر عنهم
حين سائلهمتلك الوجوه عليها الدود تنتقل
قدطال مااكلوا دهداً
و قدشربواواصبحوا اليوم من بعد الاكل قد اُكلوا
«ستمگران در قله
هاي برفراز كوه با نگهباناني نيرومند بسر ميبردند.ولي با آمدن مرك اين كوه
ها سودي براي آنان نداشت.
بعد از عزتي كه
داشتند باغ مردنشان،به سوراخهايي افتادند چه بدفرودآمدني بود؟
وقتي آنها را داخل
قبر گذاشتند،صدائي آمد كه :كجاست آن تخت هاوتاج ها ولباسها؟
كجا هستند آن
صورتهايي كه غرق در نعمت بودند.وهميشه زير پرده هاوپشه بندها قرار داشتند؟
ناگاه قبر با زبان
فصيح از طرف اين مرده ها جواب داد:كرمها بر اينصورتها مي غلطند!
يك عمر طولاني
خوردند وآشاميدند.حالا خودشان توسط كرمهاخورده مي شوند.»
فصل دوم : عالم
برزخ!
فاصلةبين مردن تا
روز قيامت را برزخ گويند.در اين حال ،روح در جسم مثالي،كه لطيف تر از جسم
دنيوي است،داخلشده وبه حيات خود،درعالمي ديگر،ادامه مي دهد!دراينمدت،اگر
از خوبان باشد،به نعمتها،مشغول واگر از بدان باشد ،به عذابهاي سخت،معذب
است!
چند آيه در بارة برزخ!
خداوند،در آية
100سورةمؤمنون، مي فرمايد:
وَمِنْ وَر'ائِهِمْ
بَرْزَخٌ اِل'ي يَوْمِ يُبْعَثُونَ.
يعني:بعدازمردنشان،در
برزخ هستند،تاروزيكه مبعوث شوند.
ودر آية169 سورةآل
عمران،مي فرمايد:
وَلا' تَحْسَبَّنَ
الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ الّ'له اَمْو'اتاً،بَلْ اَحْي'اءٌ عِنْدَ
رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.فَرِحيَن بِم'ا آت'يهُمُ اللّ'همِنْفَضْلِهِ
وَيَسْتَبْشِرُونَبِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ،اَلا'ّخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا' هُمْيَحْزَنُونَ.
يعني:نپنداريد كه كشته شدگان درراهخدا،مردگانند!بلكه
زندگانندودرنزدخداروزي مي خورند وبه نعمتهايي كه خدا به آنها داده است،خوشحالند
وبشارتمي دهندبهكساني كه-از جهادكنندگان-هنوز به آنان ملحقنشده اند،كه
ترس واندوهي برآنان-شهداء-نيست!
ودر آية 46سورةغافر،مي فرمايد:
اَلّ'نارُ يُعْرَضُوَن عَلَيْه'ا غُدوّاًوَعَشِي'ا وَيَوْمَ تَقُوُم الس'ّاعَةُ.
يعني،صبح وشب،آتش بر او-برفرعوندر عالم برزخ-عرضه ميشود،تا قيامت
فرا برسد.
ارواح مؤمنين در راحتي!
امام صادق(ع)فرمود:ارواح مؤمنين،در اطاقهايي از بهشت ،زندگيمي
كنند.از غذاهاي بهشتي وآشاميدنيهاي آن،مي خورند ومي آشامند وبه ديدار
يكديگر مي روند ومي گويند:خدايا! روز قيامت را برسان ! تاوعده هاي تو را
ببينيم.
وارواح كفار،در آتش جهنم هستند كه آتش بر آنها عرضه مي شودومي
گويند:خدايا! قيامت را نرسان ووعده هاي خود را وفا نكن!وبيناولين ما وآخرين
ماراملاقات نيانداز!
ودر روايتي ديگر،فرمود:بخدا من برشما-شيعيان-نمي ترسم مگر ازبرزخ!
عالم برزخ از زبان امير مؤمنان!
امير مؤمنان فرمود:فرزند آدم وقتيكه به آخرين روز دنيا واولين
روزآخرت مي رسد،مال وفرزندان واعمالش در نظراو مجسم مي شود!
نخست متوجه اموال خود مي شود وبه او مي گويد:بخدا سوگند! منبرايجمع
آوري وحفظ تو،بسيار حريص بودم وزياد بخل ورزيدم! حالچه كمكي مي تواني
به من بكني؟ثروتش به او مي گويد:فقط مي توانيكفن خودر ا از من برداري!
او متوجه فرزندان خود مي شود وبه آنها مي گويد:بخدا سوگند من شمارا
خيلي دوست داشتم وهمواره از شما حمايت مي كردم!چهخدمتي مي توانيد-دراين
روز بيچارگيم-بمن بكنيد؟مي گويند:هيچ!-غيراز اينكه-تورا در قبرت دفن كنيم!
سپس متوجه عمل -عمل صالح-خود مي شود ومي گويد:بخداسوگند!من در بارة
تو بي رغبت بودم وتو برمن گران بودي!تو امروز چه كمكي به من مي كني؟مي
گويد:من در قبر وقيامت،مونس توام!تا آنكه من وتورا برپروردگارت عرضه
بدارند!
آنگاه امام فرمود:اگر آدمي در دنيا ولي خدا باشد،عملش بصورت
خوشبوترين وزيباترين وخوش لباسترين مرد،نزدش مي آيد وبهاو مي گويد:تورا به
روحي از خدا وريحاني وبهشت پر نعمتي بشارتمي دهم كه چه خوش آمدني كردي!او
مي پرسد:توكيستي؟جواب ميدهد:من عمل صالح توام كه از دنيا به آخرت ،كوچكرده
ام!
آدمي در آنروز ،غسالخودرا مي شناسد وبا كسانيكه جنازهاش رابر مي
دارند،سخن مي گويد وسوگندشان مي دهد كه عجلهكنند !همينكه داخل قبر
شد،دوفرشته نزدش مي آيند كه همان دو فتانقبرند!موي بدنشان آنقدر بلند است
كه برروي زمين كشيده مي شود وبانيشهاي خود،زمين را مي شكافند!صدايي چون
رعد وقاصف دارند .چشماني چون برق خاطف وبرقي كه چشم را مي زند!آنها از او
ميپرسند:خدايت كيست؟پيرو كدام پيامبري؟چه ديني داري؟
او جواب مي دهد:خدايم،اللّه است!پيامبرم،محمّد ودينم اسلاماست!آنها
مي گويند:چون در سخن حق،پايدار مانده اي،خدايت برآنچهدوست مي داري
وخوشنودي،ثابت بدارد!...در اين موقع،قبراورا تا آنجاكه چشمش كار مي
كند،گشاده مي كنند ودري از بهشت بررويش ميگشايند وبه وي مي گويند:با ديدةروشن
وبا خرسندي خاطر بخواب ،آنطور كه جوان نورس وآسوده خاطر مي خوابد!...
ولي اگر دشمن پروردگارشباشد،فرشته اش بصورت زشت ترين صورت ولباس
وبدترينچيز،نزدش مي آيد وبه وي مي گويد:بشارت بادتورابه ضيافتي از حميم
دوزخ!وجايگاهي از آتش!
اونيز غسّال خود را مي شناسد وتشييع كنندگان را قسم ميدهدكه:مرا
بطرف قبر مبر!وچون اورا داخل قبرش كنند،دوفرشته سؤال كنندهنزد او مي آيند
وكفن اورا از بدنشكنار زده،مي پرسند:خداوپيامبرتكيست؟چه ديني داري؟
او مي گويد:نمي دانم!مي گويند:هرگز نداني وهدايت نشوي!سپساورا با
گرز،آنچنان مي زنند كه تمام جنبنده هائيكه خداآفريده،به غير ازانس وجن،از
آن ضربت تكان مي خورند!آنگاه دري از جهنم برويش بازنموده،به او مي
گويند:با بدترين حال،بخواب!آنگاه قبرش،آنقدر تنگ مي شود كه بر اندامش مي
چسبد،آنطور كه نوك نيزه به غلافش ميچسبد،بطوريكه مغز سرش از بين ناخن
وگوشتش،بيرون مي آيد!خداوندمار وعقرب زمين وحشرات را بر او مسلط مي كند تا
نيششبزنندواو بدين حال خواهد بودتا خداوند اورا از قبرش محشوركند!
همسايه مرده ها!
رسول خدا(ص)فرمود:مرده هارادر وسط مردم صالح دفن كنيد !زيرامرده از
همسايه بد در اذيت است!همانطور كه آدم زندهاز همسايه بددر اذيت است!
وفرمود:بدرستيكه مؤمن،هرگاه بميرد،قبرها براي مرگ اوخود رازينت مي
كنند وهيچ قطعه اي نيست مگر اينكه آرزو مي كند كه اودر آندفن
شود!وبدرستيكه كافر،هرگاه بميرد،قبرها براي مرگ او خود راتاريك مي نمايند
وهيچ قطعه اي نيست مگر اينكه به خدا پناهمي برد از اينكه او در آن دفن
شود!
وفرمود:بدرستيكه ازجمله چيزهائيكه از اعمال وحسنات مؤمنبعد از مرگش،به
او ملحق مي شود،علمي است كه تعليم ونشر داده ويافرزند صالحي است كه
بجاگذاشته ويا مسجدي است كه ساخته وياخانهاي است براي در راه ماندگان،ساخته
ويا نهري است كه براي مردمرواننمودهويا صدقهاياست كه در زمان سلامتي،خودآنراداده
است!
شش صورت درقبر مؤمن!
امام صادق(ع)فرمود:هرگاه بندةمؤمني مي ميرد،شش صورت به همراه
اووارد قبرش مي شودكه داراي نورانيت وبوي خوش وپاكيزكيهستند!صورتي درسمت
راست مرده وديگري در سمت چپ وسوميدرمقابل وچهارمي درپشت سر وپنجمي
دركنار پايش وآنكه از همهزيباتر است دربالاي سر اومي ايستند!
آنكه از همه زيباتر است،از ديگران،مي پرسد:شماكيستيد؟صورتسمت راستي،مي
گويد:من نمازم!سمت چپي مي گويد:من زكاتم !روبرويي مي گويد:من روزه ام!پشت
سري مي گويد:من حج وعمره ام !آنكه نزد پايش ايستاده است،مي گويد:من
كارهاي خير توام!
سپس آنها از او كه داراي زيباترين صورت است،مي پرسند:تو كيستي كه
از همه زيباتري؟
او جواب مي دهد:من ولايت آل محمّد(ص) هستم.
اموالتان تقسيم شد!
همچنين روايت شده است كه در بازگشت از جنگ صفّين،وقتيامير مؤمنان
به قبرستاني رسيد،فرمود:سلام بر شما،اي ساكنان غريب!سلام بر شما، اي
ساكنان تنها!سلام بر شما،اي اهل وحشت!ما برايشما،اين خبرهارا داريم:اموال
شما،تقسيم شد!زنان شما،ازدواج كردند!
خانه هاي شمارا،افراد ديگري ساكن شدند!شما چه خبري براي ماداريد؟
سپس فرمود:اگر به آنها اجازه داده مي شد كه سخن بگويند،ميگفتند:بهترين
توشه براي سفر آخرت،تقوااست
سخن امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع)فرمود:شب اول قبر،مأمورين الهي ازتوحيد،نبوت،قرآن،امام،عمر
ومال وثروت ميّت سؤال مي كنند!
روح و ريحان يا حميم!
امام كاظم(ع)از پدرش،نقل ميكند كه هرمؤمني رحلت كند،هفتادهزار
فرشته ،اورا تاقبر،تشييع مي كنند.وقتي اورا وارد قبرمي كنند،نكيرومنكر نزد او
مي آيند واورا مي نشانند وبه او مي گويند:خدايت كيست؟
چه ديني داري؟پيامبرت كيست؟اوجواب ميدهد:اللّه پروردگارم
ومحمّد،پيامبرم واسلام،دينم است.
دراين هنگام،قبر اورا تاآنجا كه چشم،كار مي كند،وسيع مي كنندوبراي
او غذاي بهشتي مي آورند وبر اوروح وريحان،وارد مي كنند.همانطور كه خدا
فرموده استيعني:اگر از مقربينباشد،روح وريحان-درقبر-وبهشت پر از نعمت-درآخرت-است.
ولي وقتي كافر مي ميرد،هفتاد هزار،مأمورجهنم اوراتاقبر همراهيمي
كنند!اوبافريادي كه همةموجودات،غير از انس وجنّ،مي شنوند،ميگويد:مرا
برگردانيد!شايد از مؤمنين گردم وعمل صالح،انجام دهم!آنان پاسخ مي
دهند:هرگز!تو فقط حرف مي زني!ومأموري مي گويد:اگر اورا برگردانيد،باز هم به
اعمال بدش ادامه مي دهد! وقتي اورا وارد قبر مي كنند وتشييع كنندگان ومردم،بر
مي گردند،نكير ومنكر،با بدترين شكل به سراغش مي آيند واورا مي نشانند وميگويند:پروردگارت
كيست؟چه ديني داري؟پيامبرت كيست؟اونميتواندجواب دهد وزبانش،به لكنت مي
افتد!دراين موقع،مأمورين،ضربه اي بر او مي زنند كه همة موجودات بغير از
انس وجنّ،از آن به لرزش مي افتند.باز از او سؤال مي كنند:خدايت كيست؟چه
ديني داري؟پيامبرتكيست؟جواب مي دهد:نمي دانم!آنان مي گويند:ندانستي
وهدايتنيافتي ورستگار نشدي!سپس دري از درهاي عذاب رابر او باز مي كنندواز
حميم جهنم،بر او مي ريزند،همانطور كه خدامي فرمايد:
وَ اَمّا اِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِبينَ الْضالّينَ فَنُزُلٌ مِنْ
حَميمٍ
يعني:اگر از تكذيب كنندگان وگمراهان بود،پس حميم بر او مي باشد.
مردگان در قبرستان بقيع!
امام صادق(ع)فرمود:هرگاه خداوند اراده كند كه مردگانرامحشوركند،دستور
مي دهد كه باران چهل روز بر زمين ببارد!آنوقت استخوانهابهم متصل مي شوند
وگوشت بدنها مي رويد!سپس فرمود:
روزي جبرئيل نزد پيامبر(ص)آمد واورا بطرف قبرستان بقيع ،برسرقبري
برد.جبرئيل صدازد:باذن خدازنده شو!ناگاهاز قبر،مردي با موهاومحاسن
سفيد،درحاليكه خاك از سر وصورتش مي ريخت،بيرون آمد!
وگفت:الحمدلِلّه واللّه اكبر!جبرئيل به او فرمود:باذن خدا بجاي
خودبرگرد!سپس بر سر قبر ديگري رفتند وجبرئيل گفت:باذن خدا زنده شو!
ناگاه مردي باصورت سياه از قبر خارج شد،در حاليكه مي گفت: واي!حسرت
برمن!هلاكت بر من!جبرئيل به او فرمو:باذن خدا بجاي خودبرگرد!سپس جبرئيل
به پيامبر(ص)گفت:اي محمد!درروز قيامت،مؤمنين ومشركين،اينگونه از قبر محشور
مي شوند.
ناگاه گردنبندش پاره شد!
«در روايت آمده كه حضرت عيسي(ع)مردي را كه سالهاي سال مردهبود،زنده
كرد .حواريون ديدند پيرمرد با نشاطي است.به او گفتندچندسال است مردهاي؟گفت
الان مرا در قبر گذاشتند ودري از بهشتباز شد و به بهشت رفتم.حور العيني به
استقبالم آمد ومرا در آغوشگرفت.ناگاه گردنبندش پاره شد.با هم نشستيم
وداشتيم مهرههايگردنبند را جمع ميكرديم كه تو مرا صدا كرديومزاحمم!شدي.حضرتعيسي(ع)گفت
برگرد وگردنبند را جمع كن!
سپس حضرت عيسي(ع)سر قبر شخص ديگري كه هنوز روي قبرشتربود،رفت
واورا صدازد.آن مرد در هنگام مردن جوان بود وتازه مردهبود.ولي پيري زودرس
پيدا كرده بود.حضرت عيسي(ع)گفت چند وقتاست مردهاي؟گفت وقت ندارد شايد بيش
از يك ميليون سالباشد!حضرت عيسي(ع)گفت عاقبت چه شد؟گفت نتوانستم جوابسؤالهارا
بدهم لذا دري از جهنم باز شد وفرشتهاي تازيانهاي بر من زد كهقبرم از آتش
پرشد.سوختم تا اينكه تو مرا صدا كردي!»
رجعت چيست؟
رجعت به معناي اينستكه بعد از ظهور امام زمان(عج)،امامحسين(ع)زنده
مي شود!اصحابش در كربلا زنده ميشوند! ويزيد ويارانش،نيز زنده مي شوند!وامام
حسين (ع)از آنها انتقام مي گيرد!سپس رسول خدا(ص) وامير مؤمنان(ع)واصحاب
وياران آنان زنده مي شوند!همچنين عده اي ازدشمنان زنده مي شوند!واهل
بيت(ع)از آنان انتقام ميگيرند!وسالها حكومت وپادشاهي در كرة زمين،به
عهدة آلمحمد(ص)مي باشد.
اكثرعلماء اماميه اجماع بر حقانيت رجعت دارند.
دلايل رجعت از آياتقرآن
دلايل رجعت از آياتقرآن از كتاب «حق اليقين »علامهمجلسي،بشرح زير
است:
1- نمل 82 :
يعني:چون عذاب خدا برآنان واقع شود،دابة زمين را بيرون آوريم كه
بامردم سخن گويد!
بدرستيكهآن مردم به آيات مايقين ندارند.
كه طبق روايات، مراد از دابه،علي(ع)است كه نزديك قيامت،به دنيارجعت،خواهدكرد.
دابّة الارض
اصبغ بن نباته مي گويد:معاويه بمن گفت:شما شيعيان گمان مي كنيد،
دابة الارض،علي است؟گفتم:تنها ما نمي گوييم،بلكه يهود نيز چنينعقيده اي
دارند!معاويه بدنبال اعلم علماء يهود فرستاد.وقتيكه آمد،پرسيد:شما مسئلة دابة
الارض را در كتب خودديدهايد؟گفت:آري!معاويهپرسيد:آن چيست؟گفت:مردي است!پرسيد:نامش
چيست؟گفت:اليا!پرسيد:اليا به چه اسمي نزديك است؟گفت:علي!
2- نمل 83 :
امام صادق(ع)فرمود:اين آيه در رجعت است كه خداوند از هر امتي،فوجي
را زنده مي كند.
3- قصص 85 :
اِنَّ الَّذي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآن لَر'ادُّكَ اِلَي الْمَعادِ
يعني:آنكه قرآن را بر تو واجب كرد،تورا بر محل بر گشتن،بر مي
گرداند.
در احاديث زيادي وارد شده است،مراد رجعت حضرت رسول اكرم بهدنيا
است.
4- آل عمران 158 :
يعني:اگر در راه خدا،كشته شويد ويا بميريد،هر آينه بسوي خدا محشورمي
شويد.
كه روايت هاي زيادي نقل شده كه اين آيه در رجعت است.ومراد از
راهخدا،راه ولايت علي(ع)وذرية اوست.وهر كه به اين آيه ايمان داشتهباشداگربميرد،در
رجعت بر مي گرددتا در راه اهل بيت كشته گردد واگردر دنيا كشته شود،در رجعت
بر مي گردد تابميرد!
5- آل عمران 185 :
كُلُّ نَفْسٍ ذ'ائِقَةُ الْمَوتِ.
يعني:هر شخصي،چشتدةمرگ است.
در تفسير اين آيه آمده است كه هر كه كشته نشود،مرگ را نچشيدهاست!پس
در رجعت،به دنيا بر مي گردد تا مرگ را بچشد.
6- آل عمران 81 :
وَاِذْ اَخَذَ الّله ميثاقَ النَبيّين لَماآتَيْتُكُمُمِنْكِتابٍ
يعني:آنگاه كه خدا از پيامبران پيمان گرفت كه چونشمارا كتاب وحكمتدادم،سپس
پيامبري نزد شما آمد،كه آنچه را با شماست،باور داشتوراست انگاشت،بايد به
او بگرويد وياريش كنيد.-آنگاه ـ گفت:آيا اقرارمي كنيد وبر اين،پيمان مرا مي
پذيريد؟گفتند:اقرار داريم.فرمود:پسگواه باشيد ومنهم با شما از گواهانم.
در روايات است كه مراد از آيةفوق ،رجعت است.وامام صادق(ع)فرمود:يعني:پيامبران
به رسول خدا(ص)ايمان خواهند آورد وحضرتعلي(ع) را در رجعت،ياري مي
كنند.سپس فرمود:بخدا سوگند!هرپيامبري را كه خدا مبعوث گردانيده است،از آدم
وهركه بعد از اوست، همة آنها به دنيا بر مي گردند ودر كنار حضرت امير(ع)جهاد
مي كنند.
7- سجده 21 :
وَلَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الاَدْني'دونَ الْعَذابِ
الاَكْبَرِلَعلَّهُمْ يَرْجِعونَ
يعني:البته آنان را عذاب نزديكتر قبل از عذاب بزرگتر مي چشانيم،شايدبر
گردند.
امام صادق(ع)فرمود:عذاب نزديكتر،عذاب رجعت است كه با شمشير،آنهارا
عذاب خواهند كردوعذاب بزرگتر،قيامت است.ومراد از برگشتنوزنده شدن در رجعت
است.
8- غافر 11 :
رَبَّنا اَمَتَّنَاثْنَتَيْنِ وَ اَحْيَيتَنَاثْنَتَيْنِ.
يعني:خدايا!مارا دوبار ميراندي ودوبار زنده كردي!
در احاديث واردشدهاست كه يكبار زنده شدن دررجعت است وديگريدر
قيامت!ويكبار مردن در دنيا وديگري در رجعت است.
9- مائده 20 :
اِذْجَعَلَكُمْ اَنْبيائً وَجَعَلَكُمْ مُلوكاً.
يعني:زمانيكه شمارا پيامبر وپادشاه گردانيد!
امام صادق(ع)فرمود:پيامبران،حضرت رسول(ص) وابراهيم(ع) واسماعيل(ع)وذريةاويند.وپادشاهان،ائمه
اند!راوي گفت:خدا چهپادشاهي بشما داده است؟فرمود:پادشاهي بهشت وپادشاهي
رجعتاميرمؤمنان علي بن ابي طالب!
10- نساء 159 :
وَاِنْ مِنْ اَهْلِ الْكِتابِاِلاّ لَيُؤمِنَنَّ بِه قَبْلَ مَوتِه.
يعني:هيچ فردي از اهل كتاب(يهود ونصاري)نيست مگر اينكه قبل ازمرگش
به عيسي(ع)ايمان خواهد آورد!
شهربن خوشب،گفت:حجاج به من گفت:من تفسير آيةمذكوررانفهميده ام!زيرا
گاهي شده است كه حكم اعدام فردي يهودي يانصراني را صادركرده ام ولي
موقع مردنشان،نديدم كه سخنيبگويند-وبه عيسي(ع)، ايمان بياورند-من جواب
دادم:اي امير!اينمراد نيست كه شما فهميده ايد!گفت:پس چه معناييدارد؟گفتم:حضرت
عيسي(ع)،قبل از قيامت،از آسمان به زمين مي آيدوهمةيهود ونصاري،به او
ايمان مي آورند!واوپشت سر حضرتمهدي(عج)نماز مي خواند.حجاج گفت:اين مطلب
را از كجا نقل ميكني؟گفتم:از امام پنجم(ع)شنيده ام.گفت:بخدا سوگند!از
چشمة صافيبرداشته اي!
11- انبياء 95 :
وَحَرامٌ عَلي قَرْيَةٍ اَهْلَكْناهُمْ اِنَّهُمْ لايَرْجِعونَ.
يعني:حرام است بر گشت قومي كه ما آنهارا عذاب نموديم امامباقر(ع)وامام
صادق(ع)فرمودند:هرقومي كه حقتعالي ،آنهارا بهعذاب،هلاك نموده است،در
رجعت،بر نخواهند گشت.
12- يونس 39 :
بَلْكَذَّبوا بِما لَمْ يُحيطوا بِعِلْمِه وَلَمّا يَأْتيهِمْ
تَأْويلُهُ.
يعني:بلكه تكذيب مي كنند،آنچه را كه علم وتأويلش را نمي دانند.
امام پنجم(ع)فرمود:اين آيه در باب رجعت است كه هنوزوقت آن
نيامدهاست وآنها آنرا تكذيب كرده ومي گويند:رجعت،نخواهد آمد!
13- طه 124 :
اِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً.
يعني:بدرستيكه براي او زندگي سختي خواهد بود.
روايت شده كه اين آيه در زمان رجعت است خوراك ودشمنان اهل بيتدر
آن زمان،عذرةانسان خواهد بود.
14- غافر 51 :
اِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَالَّذينَ آمَنوآ في الْحَيو'ةِ الدُنيا
وَيَومَ يَقومُالاَشْهادُ. يعني:بدرستيكه ما رسولان خودومؤمنين را در
زندگاني دنيا ودرروزيكهبراي شهادت مي ايستند،ياري مي كنيم.
امام صادق(ع)فرمود:ياري خدا،در زمان رجعت است.زيرا بسياري از
پيامبران،در دنيا ياري نشدندتا زمانيكه از دنيا رفتند.
15- اعراف 96 :
وَلَو اَنَّ اَهْلَ الْقُري آمَنوا وَاتَّقوا لَفَتَحْنا عَلَيْهِم ْ
بَرَكاتٍمِنَ السَماءِ وَ الاّرْضِ. يعني:اگر اهل سرزمينها،ايمان مي آوردند
وتقوا پيشه مي كردند،ازآسمان وزمين،بركات،بر آنها نازل مي كزديم.
امام حسين(ع)فرمود:اين آيه در زمان رجعت است كه خداوند تعالي
،بركات را از آسمان به زمين مي فرستد،بطوريكه شاخه هاي درختان ميوه
دار،از بسياري ميوه بشكند وميوة تابستان در زمستان وميوةزمستاندر تابستان،بعمل
آيد.
16- اسراء 6 :
ثُمَّ رَدَدْناكُمْ الْكَرّةَ عَلَيْهِمْ وَاَمْدَدْناكُمْ بِاَمْوالٍ
وَبَنينٍ
وَجَعَلْناكُمْ اَكْثَرَ نَفيراً.
يعني:بار ديگر پيروزي را بر عليه آنان،براي شما قرار داديم.وشمارا
باثروتهاوپسران ياري كرده ولشكرشمارا زيادتر قرار داديم.
امام صادق(ع)در تفسير اين آيه فرمود:اولين كسيكه به دنيا بر ميگردد،امام
حسين(ع)واصحابش ويزيد وياران -پليد- او مي باشند.سپس امام ،همةدشمنان را
بكشد،همانطوريكه آنهااورا كشتند.
17- النازعات 7 :
يَومَ تَرْجُفُ الراجِفَةُ تَتْبَعُهاالرادِفَةُ.
يعني:روزيكه مي لرزاند،لرزاننده .درحاليكه لرزانندة ديگري در پي آندر
آيد.
امام صادق(ع)در تأويل اين آيه فرمود:راجفه،حسين بنعلي(ع)است
ورادفه،علي بن ابي طالب(ع)است.اولين شخصي كه ازقبر بيرون مي آيد،حسين
بن علي(ع)با هفتاد وپنج نفر مي باشند.
18- نبأ 3 :
كَلاّ سَوفَ تَعْلَمونَ ثُمَّ كَلاّسَوفَتَعْلَمونَ.
يعني:هرگز! بزودي خواهند دانست.سپس بزودي مي فهمند.
امام صادق(ع)فرمود:مراد از دانستن اول،در رجعت است ومراد ازدانستن دوم،در
قيامت است.
19- بقره 193 :
وَقاتِلوهُمْ حَتّي لا تَكونَ فِتْنَةٌوَ يَكونُ الدّينُ كُلُّهُ
لِل'ّه.
يعني:بكشيد آنان راتازمانيكه ديگر فتنه نباشد وهمةدينبراي خدا باشد.
امام صادق(ع)فرمود:مصداق اين آيه،در زمان حضرت مهدي(عج) ورجعت
حضرت رسول(ص)خواهد بود.
20- هود 49 :
والْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ
يعني:عاقبت،با اهل تقوا خواهد بود.
روايت شده است كه:اين آيه در رجعت است كه حكومت آل محمّد(ص)،تأسيس
مي شود.عمر حكومتها از زمان آدم(ع)تا ايام رجعت،بيست هزار سال است ومدت
حكومت آل محمّد(ص)هشتاد هزار سال طول مي كشد!
رجعت در روايات
روايات زير از كتب «حق اليقين» و«بحارالانوار» علامه مجلسيوكتاب
«مجمع المعارف ومخزن العوارف »محمد شفيع بنمحمد صالح،نقل شده است:
1- امام صادق(ع)فرمود:خلفاي جور،خودرا امير المؤمنين مي خواندند،در
حاليكه اين نام مخصوص علي(ع) است.وهنوز معنا و تأويل اين نامبراي مردم
،ظاهر نشده است!راوي گفت:تأويل آن كي خواهد بود؟فرمود:آنوقتي كه
خداوند،پيامبران ومؤمنان را جمع مي كند تا علي(ع)راياري كنند.در آنروز
،پيامبر اسلام،علم را بدست علي(ع)مي دهد واوامير مؤمنان،خواهد بود وهمة
مردم در زير علم آن حضرت،خواهند بودواو امير وپادشاه همه خواهد بود.
2- امام صادق(ع:روح مؤمن پس از رحلت،آل محمد(ص) را در بهشتهاي
رضوان،زيارت مي كند وبا آنها طعام وآشاميدني مي خورد وميآشامد ودر جلسات
با آنها سخن مي گويدتا اينكه امام عصر(عج)ظهوركند.
پس از ظهور،خداوند مؤمنين را زنده مي كند وارواح زنده شده،فوجفوج،تلبيه
گفته وبه محضر آن حضرت،مشرّف مي شوند.
3- امام صادق(ع):من از خدا خواستم كه فرزندم اسماعيل را بعد از من
باقي گذارد ولي خدا ابا كرد ولكن خدا در بارة او منزلت ديگري بمن عطاكرد كه
در رجعت،او با ده نفر از اصحاب خود،زنده مي شود وعلمدارشعبداللّه بن شريك
عامري است.
4- امام پنجم(ع)فرمود:گويا عبداللّه بن شريك را مي بينم كه عمامهسياهي
بر سر دارد وعلامتي در كتفش قرار داشته وپيش روي قائم ما، با چهار هزار نفر
كه در رجعت ،زنده شده اند،صدا به تكبير بلند كرده وازدامن كوه بالا مي
روند.
5- داود رقّي مي گويد:به امام صادق(ع)عرضكردم:من پير شده ام
واستخوانهايم باريك شده است .دوست دارم آخرين عملم اين باشد كهدر راه
شما كشته شوم!امام فرمود:چارهاي نيست كه اگر در اين موقعنشود،در رجعت
خواهد شد.
6-راوي مي گويد:از امام صادق(ع)پرسيدم:آيا رجعت حق است؟فرمود:آري!پرسيدم:اولين
شخصي كه رجعت كند،كي خواهد بود؟
فرمود:امام حسين(ع) كه بعد -ظهور-از حضرت مهدي(عج)،بااصحابش كه
-در كربلا- با او شهيد شدند،زنده مي گردند.همانطور كه با حضرت موسي(ع)هفتاد
پيامبر بودند،با امام حسين(ع)نيز هفتادپيامبر،خواهند بود!حضرت مهدي(عج)-در
هنگام رحلت- انگشتر خود را به امام حسين(ع) مي دهد واز دنيا خواهد رفت.امام
حسين(ع) اورا غسل وكفن وحنوط خواهد كرد و-بعد از نماز بر او-اورا در
قبر،مدفون مي سازد.
7- امير مؤمنان(ع):گويا مردگان را مي بينم كهداخل كوچه هاي كوفهشده
وشمشيرهاي برهنه بر دوش نهاده وبر دشمنان خدا،از اولين وآخرين مي زنند!
8- در روايت است كه خديجه3 در ايام رجعت زنده شده و به دنيابرميگردد.
نتيجة مطالب رجعت
علماء شيعه معتقدند كه بعد از ظهور امام عصر(عج)،پيامبرگرامي اسلام(ص)وائمة
معصومين«ع»،زنده مي شوند وبه دنيابر مي گردند وپس از انتقام ازدشمنان
،حكومت اهل بيت(ع)راتأسيس مي كنند.مدت اين حكومت رابعضي روايات،هشتادهزار
سال،ذكر كرده اند.
از مردم،كساني زنده مي شوند كه مؤمن خالص ويا كافر خالصبوده
اندوغيرازاين دودسته،بقيه افرادرجعت ندارند.همچنيناقوامي كه به عذاب الهي
،هلاك شده اند،در رجعت زنده نميشوند.
فصل سوم : قيامت
روزيكه فديه از كسي ،قبول نمي شود!
امام سجاد(ع)فرمود:بدان ايپسرآدم!پس از دنيا،روزقيامت است كه همة
مردم جمع مي شوند وخداوند،همة اولين وآخرين را جمع مينمايد وآن روزي است
كه در صور دميده مي شود ومردگان زنده مي گردند وروزي است كه از شخصي،فديه
قبول نمي شود ومعذرت كسي،پذيرفته نمي شود وتوبه براي احدي نيست!درآنجافقط
در مقابلحسنات،پاداش ودر مقابل بديها،مكافات است!هر مؤمني كه در ايندنيا،يك
سر سوزن،كار خير كرده باشد،در روز قيامت،آنرا مي بيند وهر مؤمني كه در اين
دنيا،يك سر سوزن،كار بد كرده باشد،آنرا مي بيند.
جاثيه 26:
قُلِ اللّه يُحْييكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعَكُمْ اِل'ي
يَومِ
الْقيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ وَل'كِنَّ اَكْثَرَالنّ'اسِ لا يَعْلَمونَ.
يعني:بگو!خداونداست كه شمارا زنده مي كند*متولد مي كند*سپسمي
ميراند،سپس شمارادر روزقيامت،جمع مي نمايد.شكّيدرقيامت،نيست!ولي اكثر مردم
،نمي دانند.
عمروبن معدي كرب وفزع اكبر!
هنگاميكه رسول خدا(ص) از غزوة تبوك به مدينه بر گشت،عمروبنمعدي
كرب،نزداورفت.پيامبر(ص)بهاوفرمود:اي عمرو! اسلام بياور تاخداوند تورا از فزع
اكبر،ايمن گرداند!عمرو جواب داد:اي محمّد!مناز چيزي نمي ترسم!فزع اكبر
چيست؟رسول خدا(ص)فرموداي عمرو!اينطور نيست كه تو خيال مي كني!وقتي روز
قيامت شود، يحه اي بگوش خلائق برسد كه هر مرده اي زندهشده وهر زنده ايبغيراز
كسيكه خدا بخواهد،مي ميرد!سپس صيحه اي ديگر بگوش مي رسد كه همة مردگان،زنده
شده ودر صف مي ايستند وآسمان شكاف برمي دارد وزمين پهن مي شود وكوهها از
هم مي پاشند وآتش مانندكوه زبانه مي كشد ودل هر صاحب روحي مگر كسيكه
خدابخواهد،از افكار خالي شده وفقط بفكر خودش مي افتد.آنوقت تواي عمرو!در
آنروز چه مي كني؟جواب داد:من امر بزرگي را از تو شنيدم!سپس ايمان
آوردوقومش نيز ايمان آوردند!
قيامت در سخن علي(ع)
علي(ع)فرمود:وقتي موعد قيامت فرارسد،در اين هنگام،خداوند آسمان را
بحركت درآورد واز هم بشكافد وزمين را بلرزش آوردوبه سختي تكان دهد.كوهها از
جاكنده .از هيبت وسطوتش،به يكديگر كوبيده ومتلاشي شوند وبا خاك يكسان
گردند.
تكوير 1 تا 9
بسم اللّه الرحمن الرحيم-اِذَاالشَّمْسُكُوِّرَتْ-وَاذَا الّنُجومُاِنْكَدَرَتْ-وَاِذَا
الْجِبالُسُيِّرَتْ-وَاِذَالْعِشارُ عُطِّلَتْ -وَاِذَاالْوُحوشُحُشِرَتْ-وَاِذَاالْبِحارُسُيِّرَتْ-وَاِذَاالنُفوسُ
زُوِّجَتْ-وَاِذَاالْمَؤودةُ سُئِلَتْ-بِاَيِّ ذَنْبٍقُتِلَتْ-وَاِذَاالصُحُفُ
نُشِرَتْ-وِاِذَاالسَّماءُ كُشِطَتْ-وَاِذَاالْجَحيمُسُعِّرَتْ-
وَاِذَاالْجَنَّةُ اُزْلِفَتْ- عَلِمَتْنَفْسٌ ما اَحْضَرَتْ.
يعني:بنام خداوند رحمن ورحيم* هنگاميكه خورشيد،بينورشود*وزمانيكه
ستارگان تيره گردند*ودروقتيكه كوهها چون ريگروان شوند* وآنگاه كه شتران
آبستن،رها گذاشته شوند*وآنگاه كهجانوران وحشي،گرد آورده شوند*وآنگاه كهدرياها
بجوش آيند*وآنگاهكه افراد باهم جفت شوند-نيكان با نيكان وبَدان بابَدان-*وآنگاه
كه ازدختر زنده بگورشده،پرسند*به كدام گناهكشته شده است*وآنگاه كهنامه
ها-نامة عمل-گشوده شود*وآنگاه كه آسمان بركنده شود*وآنگاهكه دوزخ
افروخته وشعله ور گردد* وآنگاهكه بهشت نزديك گردانيدهشود*انسان آنچه را
كه پيش فرستاده،بِداند.
قيامت،ناگهاني است!
روايت شده كه:وقتي قيامت فرا مي رسد،آنقدر ناگهاني است كه دونفر
كه لباسهايي براي فروش،عرضه كرده اند،صيحه به آنها مجالجمع كردن
وپيچيدن نمي دهد!ديگري لقمة غذا برداشته تابر دهانبگذازد،ولي صيحه به او
مهلت نمي دهد!چوپاني كه گلة خود را به آبگاه آورده تا سيرابشان
نمايد،فرصت پيدا نمي كند!
همچنين روايت شده كه:آنانكه در بازارمشغول معامله هستند، همه در
جاي خود مي ميرند!هيچكس نمي تواند به منزل برگردد وياوصيتي نمايد.
اسامي قيامت:
يوم المجموع!روزيكه همة خلايق جمع مي شوند-يومالمشهود! روزيكه عده
اي درآن مورد شهادت واقع ميشوند-يوم التلاق!روز ملاقات اهل آسمان وزمين-يوم
التنا د !روزيكه اهل بهشت وجهنّم، يكديگررا صدا مي زنند.-يومالآزفة!روز
نزديك شونده-يوم التغابن!روز زيان اهل جهنّم -يوم الحاقة!روزيكه وقوعش،حقيقت
دارد.-يومالقارعة!روزكوبنده-يوم الطامّة الكبري!روز حادثةعظيم-يوم
الموعود!
روزوعده شده-يوم الشاهد!روزيكه عده اي در آن شهادتميدهند-يوم
الغاشية!روزيكه پوشنده وفراگير است -يوم تبليالسرائر!روزيكهاسرار آشكارمي
گردد.-يوم الصاخة!روزبانگهول انگيز-يوم ترجف الراجفة!روزيكه لرزاننده مي
لرزاند . -يوم الفصل!روز داوري-يوماً عبوساً قمطريراً!روزيكه گرفتهوسخت است.-يوم
الواقعة!روز بوقوع پيوسته-يوم الواهية !روزيكه آسمان سست مي شود.-يوم
الخافضة و الرافعة!روزيكه كافر خوار وپست ومؤمن عزيز وبرتر مي گردد.-يومالفتح!روز
پيروزي مؤمنين-يوم الحسرة!روز پشيمانيجهنّميان.و...
حالات مردم وخلايق در صحنة قيامت !
طبق آيات قرآن،صحنة قيامت،بسيار سخت وهولناكاست!
آنچنان كه از سختي آن،كودكان پير مي شوند ومادران،بچههايشيرخوار
خودرا رها مي نمايند وانسان از برادر وپدرومادر وفرزندان ودوستان خود فرار مي
نمايد!آنچنان كه همةانبياءبغير از حضرتمحمد(ص)، صدامي زنند :نفسي ،نفسي!يعني
خدايا!بدادمن برس! انسانهارا مست مي بيني در حاليكهمست نمي باشند،بلكه
قيامت هولناك است!درآنروز اثري ازدوستي ها ،رفاقت ها،فاميلي هاوقوم گرائي
ها نيست!گناهكار حاضراست براي فرار از عذاب،فرزندان وزن وبرادر وخويشان
خودراتسليم كند!هيچ دوستي نمي تواندبداد دوست خود برسد،مگرخدابخواهد!كافر
آرزومي كند،اي كاش خاكبودم!قدرت جسماني وپول وثروت وزيبائي وحسب ونسبرياست
وعلم ودانش وزرنگي وزيركي وامثال اينها كه در دنيا،داراي ارزش هستند،در
قيامت بكار نمي آيد! معذرت خواهيظالمين،پذيرفته نمي شود!
تنها در آن روز،متقين ومؤمنين واولياء خدا،خوشحالومسرورند!آنان در
قيامت ،دارايدرجات مختلفي هستند.بعضي هاآنقدر مقامشان بالا است كه به
موازات منبر نوراني پيامبر اسلام،منبري برايش نصب مي كنند!وبعضي مقاميپايينتر
دارند.
عدهاي حيوان محشور ميشوند!
شخصي از رسول خدا(ص) دربارة آية -فَتَأْتونَ اَفْواجاً-يعني:
فوج فوج مي آييد.سؤال كرد.حضرت گريست وفرمود:سؤال مهميكردي!در
قيامت،عدهاي از مردم،بصورتهاي مختلف،محشور مي شوند.
1-شايعه سازان،بصورت ميمون!2-حرام خواران،بصورت خوك!3-رباخواران،بصورت
واژگون!4-قاضي ناحق ،بصورت كور!5- خودخواهانمغرور،بصورت كر ولال!6-عالم بي
عمل،درحال جويدن زبان خود!7-همسايه آزار،بصورت دست وپا بريده!8-خبرچين،بصورت
آويخته به شاخه اي آتش!9-عيّاشان،بدبوتر از مردار!10-متكبران،در پوششي از
آتش!
سه روايت مهم از امام صادق(ع)
1-كسيكه پول دارد ولي به حج نمي رود،روزقيامت،كور محشور ميشود.
2-اگر مؤمني به شخصي دربارةچيزي كه نياز دارد،مراجعه كندو آن شخص
در حاليكه خود وياباواسطه مي تواند كه رفع احتياج او نمايدولي جواب ردّ
بدهد،روزقيامت باصورتي سياه وچشماني برگشته و دستهايش زنجيرشده به گردن،
محشور مي شود وبه او گفته مي شود:
اين خائني است كه به خدا ورسولش،خيانت كرده است!سپس امر مي شود
كه به جهنم انداخته شود.
3-هركسيكه حق مؤمني را ندهد،خداوند اورا پانصدسال بر پايشنگه مي
دارد،بطوريكه عرق وخونش جاري شود ومنادي نداكند:اينظالمي است كه حق
مؤمني راضايع كرده است!وبعد از چهل روز توبيخ،به جهنم برده مي شود.
انواع و اقسام مجرمين در صحنة قيامت!
رسول خدا(ص)فرمود:كسيكه ساختماني از روي ريا بسازد،در قيامت تاهفت
طبقةآن زمين فرو رفته وآتش به گردنش رسيده وسپس به جهنم مي افتد!
كسيكه بازني نامحرم،ازدبرنزديكي نمايد يابامردي يانوجواني لواطكند،روزقيامت،بدبوتر
از مردار،محشور مي شود،واهلمحشر از بوي اوناراحتند واز اومعذرتي قبول نمي
گردد،سپس به جهنم مي رود وهمةاعمالش باطل مي شود.درجهنم اورا در تابوتي
كه ميخ هاي آن از آهناست،گذاشته مي شود وبرتابوت فرو مي كنند،تا ميخها
در بدنش فرومي رودواگر عرق اورا برچهارصد امّتقرار دهند،همه مي ميرند واو
ازكساني است كه عذابش از همه بيشتر است!
كسيكه مهر زنش را ندهد،نزد خدا زناكار محسوب مي شود!خدا در قيامت به
او مي گويد:اي بندهام!با شرايطي كنيزم را بتو تزويجكردم،ولي تو به شرايط
عمل نكردي!سپس خدا،حق زن را از مرد ميگيرد و-گاهي-همة حسنات مرد را براي
زن حساب مي كند واگر باز زنطلبكار بود ،مردرابه جهنم مي برند!
كسيكه شهادتي را مخفي كند،خدا گوشت اورا بر اهل محشر ميريزد وداخل
جهنم مي گردد1
كسيكه دو زن داشته باشد وعدالت را در مورد نفقه وخودش، رعايت
نكند،روز قيامت با غل وزنجير محشور شده وداخل دوزخ مي گردد!
كسيكه با زن نامحرمي دست بدهد، با غُل وزنجير محشور شده وبهجهنم
برده مي شود!
كسيكه با زن نامحرمي ،شوخي كند،با هر كلمه اي كه بااوسخن
بگويد،هزار سال زنداني مي شود و زن اگر راضي باشد ومرد را وادار به بوسيدن
يا مباشرت حرام يا شوخي با او كند،ومرد به اين سبب،دچار فحشاء شود،همين عذاب
براي زن هم مي باشد!
كسيكه سيلي به صورت مسلماني بزند،خداوند در روزقيامت، استخوانهاي
اورا جدا كند ودر غل وزنجير محشور شده وبهجهنم،داخلمي شود!
كسيكه بين دونفر سخن چيني كند،خداوند در قبر آتشي بفرستد كه اورا تا
قيامت بسوزاندو روزقيامت در حاليكه مارهاي سياه اورا نيش مي زنند،محشورشده
وبه دوزخ داخل گردد!
كسيكه به فقيري ستم كند واورا حقير شمارد،خداوند اورا بصورت ذره اي
محشور كند تا داخل جنم گردد!
كسيكه به مرد يازن همسردار،تهمت زند،خداوند عمل اورا باطلكند ودر
قيامت،هتاد هزار فرشته از مقابل وپشت سر،اورا با تازيانه ميزنندتا داخل
دوزخ گردد!
كسيكه شراب بخورد،خداونداز سَمّ مارهاي سياه وعقربها،مايعيبهاو
بخوراند كه قبل از نوشيدن،گوشت صورتش درظرف بريزد وبعد ازنوشيدن،گوشت
وپوستش مثل مردار بگندد،بطوريكه اهل محشر ازبويآناذيت مي شوندسپس به
جهنم برده مي شود!وكسانيكه درخوردن و فشردن انگور شراب وفروختن وخريدن
وحمل آن دست دارند وكسيكه از پول فروش آن استفاده مي كند،همه در گناه
شريكند وهر كسيكهشراب به نصراني يا يهودي وصائبي ويا ديگري بنوشاند،همين
گناه را دارد!
كسيكه شهادت دروغ بر عليه مسلماني ويااهل كتابي ويا ديگري
بدهد،روزقيامت به زبانش آويزان مي شود ودر درك اسفل با منافقينخواهد بود!
كسيكه چشمش راخيره بر زن نامحرم نمايد،در قيامت در حاليكه ميخهاي
آتشين بر چشمش فروشده،محشور مي شودو تاپايانحساب،به همين حالت است تابه
دوزخ برده شود!
كسيكه براي رياء به مردم غذا مي دهد،روزقيامت،از غذاي جهنم بهاو
مي خورانند واين غذا در دلش،آتش مي شود تا حساب،پايان يابد!
كسيكه قرآن را حفظ كند وعمداً آنرا فراموش كند،در قيامت،دستوپابريده
ودرغل وزنجير،محشور شده وبراي هر آيه اي كه فراموش كرده،ماري را بر او
مسلط مي كنند!
كسيكه علم را بياموزد وبه آن عمل نكندوحبّ دنيا وزينتهاي آن بر او
اثر كند،مستوجب غضب الهي بوده وبا يهود ونصاري در دركاسفل خواهد بود!
كسيكه قرآن را براي رياء بخواند،روز قيامت باصورتي تاريك وبدونگوشت،محشورشده
وقرآن بر پشتش مي زند تا داخل جهنمشود.وكسيكه قرآن را يادبگيرد وبه آن
عمل نكند،روز قيامت،كورمحشور مي شود ومي گويد:خدايا!چرا مرا كور محشور كرديدر
حاليكهمن چشم داشتم؟گفته مي شود:زيرا تو آيات الهي را فراموش كردي والان
خودت فراموش مي شوي!سپس به دوزخ برده مي شود!وكسيكهقرآن را براي
مباهات بر علماء يا براي طلب دنيا،ياد بگيرد،خدا درقيامت استخوانهاي اورا
پراكنده مي كند!
كسيكه بر اخلاق بد زنش،صبر كند، خدا بر هربار صبر كردن،ثوابايوب را
به او مي دهد وبراي زنش در هر شبانه روز،به اندازه ريگ هاي زياد،گناه
نوشته مي شود،واگرمرد قبل از راضي شدن ازهمسرش ،بميرد،زنش روز قيامت،واژگون
محشور مي شود وبا منافقين در دركاسفل است!
وكسيكه دنبال عيب جوئي مؤمني باشد،خداوند اورا به جهنم مياندازد
وعورت اورا بر همة خلايق ،آشكار سازد!
كسيكه در كنار جاده ها،مكانهايي براي اسكان مسافرين درستكند،در
قيامت،بر تختي از نور مبعوث شده ونور صورتش به اهل محشر، درخشاني مي
كند،بطوريكه ايجاد مزاحمت براي نور حضرت ابراهيمدر قبه اش مي كند ومردم
مي گويند:اين فرشته اي از فرشتگان است!
احقاف 6
وَاِذا حُشِرَ الناس كانوا لَهُمْ اَعْداءً وَكانوا بِعِبادَتِهِمْ
كافِرينَ.يعني:چون مردم محشور شوند،معبودان آنان،دشمن آنهاباشند
وپرستش آنهارا انكار كنند.-مثلا هر كه بُتي را بپرستد،آن بُت بهاومي
گويد:من شايستة پرستش نبودم!-
41 الرحّمن
يُعرَفُ الْمُجرِمونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصي وَ
اْلاَقْدامْ.
يعني:قيافةگناهكاران-درقيامت- مشخص است.پس از پيشاني وپاهايشان
گرفته مي شود!
زنان فاسد!
امام صادق(ع):در روزقيامت،زناني را كه باهم مساحقه كردهاند، در
حاليكه لباسهايي از آتش در بَر ومقنعه اي از آتش بر سر وعمودي ازآتش درفرج
آنهاست،آورده ووارد دوزخ مي كنند!
علي(ع):هركه لواط كند،روزقيامت،جُنُب محشور شده وآبهاي دنيااورا
پاك نكند وخدا بر او غضب ولعنت كند وجهنم رابراي اوآمادهكند!
رؤسا!
رسول خدا(ص):هر كسيكه در دنيا مسئول ورئيس باشد،اگر چه برده
نفر،روزقيامت در حاليكه دستهايش به گردنش بسته شده محشور مي شود!سپس اگر
آدم نيكوكاري بود،آزاد مي شود واگر ظلمي كرده باشد، بر زنجيرهايش افزوده مي
شود!
قارعة 8
وَاَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازينُه-فَاُمُّه هاوِيَةٌ-وَما اَدْري'كَ
ماهِيَه - نارٌ حامِيَةٌ.
يعني:واما آنكه ميزان كردارش سبك باشد*پس جايگاه او دوزخ است*وتوچه
داني آن چيست؟*آتشي است سخت سوزنده!
رسول خدا(ص):هر كه با ما اهل بيت،دشمني بورزد،روزقيامت، دست وپا
بريده،محشور مي شود!
حاقّة 25
وَاَمّا مَنْ اوتِيَ كِتابَه بِشِمالِه فَيَقوُلُ يالَيْتَني لَم
اوتَ كَتابِيَه
ولَمْ اَدْرِ ماحِسابِيَه-يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَه-مااَغْنيمالِيَه
-هَلَكَعَنّي سُلْطانِيَه-خُذوهُ فَغُلّوهُ-ثُمَّ الْجَحيمَ صَلّوهُ.
يعني واما كسيكه نامةعملش را به دست چپش مي دهند،ميگويد:اي كاش!كارنامه
ام به من داده نمي شد!*ونمي دانستم حسابمچيست!*اي كاش!مرگ پايان كار
بود*مالم مرا سودي نبخشيد!*قدرتماز دست رفت!*-ندا آيد:-اورا بگيريدودر بندش
كنيد!*سپس اورا بهجهنم اندازيد!
دستها به گردن بسته!
امام پنجم(ع) : روز قيامت،مردمي از قبر محشور مي شوند كه دستهايشان
به گردنشان بسته شده ونمي توان حتي به اندازة يكانگشت خودرا آزاد
كنندوملائكه اي همراهشان است كه آنان را سرزنش شديدمي كنند!اينها كساني
هستند كه بخاطر خير كمي از خير زياد،مانع شدند وخداوندبهآنها نعمت داد ولي
حق خدارا نسبت به اموالشان ندادند.
خدا با سه دسته سخن نگويد!
رسول خدا(ص): روز قيامت،خدا با سه دسته سخن نمي گويدو به آنان
نظر-لطف-نمي كند واعمال آنان را تزكيه نمي نمايدوبراي آنان عذابي دردناك
است:پيرزناكار،پادشاه ستمكار،آدم خودرأي ومتكبر!
پيامبر:«دوگروهند كه خدا در روز قيامت به آنان نظر نميكند:كسيكهبا
فاميلش قطع رابطه نموده است وهمساية بد!»
«امام رضا(ع):كسيكه روز عاشوراء،بدنبال كارهاي دنيوي نرود،خداحاجتهاي
دنيوي واخروي او را روا ميدارد.وكسيكه روز عاشوراء،روزحزن واندوه ومصيبتش
باشد،خداوند عزوجل روز قيامت را ،روزشادي وسرورش قرار ميدهد.»
رسول خدا:«خداوند عزوجل روز قيامت مي فرمايد:امروز ظالم وهركه بر او
مظلمه اي است،به بهشت وجهنم راهي ندارد تا زمانيكه از او درحساب ،ظلمش
گرفته شود!سپس اينهارا بسوي عرصه ميبرنددرحاليكه پروردگار بر عرش است
ودواتهاي -نوشتن اعمال-نصبشده وميزانها نهاده شده وپيامبران وشهداء كه
همان امامان ميباشند،حاضرهستند....شخصي پرسيد:اي رسول خدا!اگر مؤمني بر
كافريمظلمه اي داشته باشد،درحاليكه كافر جهنمي است،چگونه آنرا پسمي
گيرد؟فرمود:از گناهان مؤمن بر مي دارند وبه اعمال كافر اضافه ميكند!...سؤال
شد كه اگر مسلماني بر مسلمان ديگر حقي داشته باشدچگونه اداء مي
شود؟فرمود:از كارهاي خوب ظالم بر مي دارند وبهمظلوم مي دهند.سؤال شد:اگر
ظالم كارهاي خوب نداشتهباشد؟ فرموداز گناهان مظلوم بر مي دارند وبر ظالم
مي گذارند!»
امام رضا(ع):«در خراسان بقعهاي است كه تا قيامت محل نزولوصعود
فرشتگان است.سؤال شد:آن كدام بقعه است؟
فرمود:آن زمين در طوس است و آن والله باغي از باغهاي بهشتاست.هركه
مرا در آن بقعه زيارت كند،گويي رسول خدا را زيارت كردهاست ومن وپدرانم در
قيامت،از او شفاعت نمائيم.
«علي(ع):جبرئيل به پيامبر گفت:هركه انگشتر را در دست راستنمايد
ومنظورش متابعت از سنت تو باشد،اگر در قيامت اورا متحيّرببينم،دستش را بگيرم
وبتو وعلي(ع)برسانم.»323
«قيامت به عابد گفته ميشود:داخل بهشت شو.ولي به عالم گفتهميشود:بايست
واز هركه ميخواهي شفاعت نما.»
«رسول خدا(ص):روز قيامت رحِم در حاليكه به عرش آويخته شدهصدا مي
كند:خدايا!هركه مرا وصل كرد با او وصل نما وهركه بامن قطعارتباط كرد،با او
قطع نما.»
هرچه ثروت انسان بيشترباشد، حجتهاي الهي عليه او در قيامتبيشتر است.
«پيامبر(ص):روز قيامت صاحب طنبور در حاليكه صورتش سياه ودردستش
طنبوري از آتش است،محشور ميشود»
«پيامبر(ص):روز قيامت،مغنّي بصورت كور وكر ولال از قبر محشورميشود»
«پيامبر(ص):هركه عيب
برادرش را ببيند ولي آنرا بپوشاند،خدا درقيامت عيبش را بپوشاند»
ناراحتي حضرت فاطمه(س)
روزي رسول خدا(ص)به خانه دخترش آمد وديد او غمگيناست.علت را
پرسيد.حضرت فاطمه(س)فرمود از روز قيامتميترسم.رسول خدا(ص)فرمود دخترم!آن
روز،روز بزرگي است.اولكسي كه بامن وارد محشر ميشود، اميرالمؤمنين علي(ع)است.آنگاهجدم
ابراهيم(ع) آنگاه تو محشور ميشويوفرشتگان اطراف توراميگيرند وزنان بهشتي
باستقبال تو ميآيند.تو در محشر وارد ميشويوعرض ميكني خدايا!شيعيان را به
من ببخش.ندا ميرسد اي فاطمه!ازهركه دوستدار تو وفرزندان تو است،شفاعت
نما.آنوقت تو از شيعيانشفاعت ميكني.
«رسول خدا(ص): نخستين چيزي كه درقيامت از زن ميپرسند، نمازاست و
سپس درباره شوهرش (اگر ازدواج كرده بوده) كه چگونه باشوهرش رفتار مينموده
است .»
«منافق و دورو در قيامت با دو زبان محشور ميشوند.يكي از پشتسر وديگري
از جلوو آويخته!چنان آتش از آنها ميبارد كه بدنهايشانراميگدازد.سپس آنانرا
چنين معرفي ميكنند:اينان كساني هستند كه دردنيا دوزبانداشتهاندو دوروبوده
اند.»
پيامبر:«سه دسته بي حساب به جهنّم برده ميشوند:پير زناكار،عاقوالدين
وشرابخوار.»
پيامبر:«هر چشمي در قيامت گريان است مگر سه چشم:آنكه ازخوف خدا به
گريد.چشمي كه بر حرام بسته شود.چشمي كه در راه خدانگهباني دهد.»،
امام سجاد(ع):«هركه در باره ما اشگي بريزد در قيامت باعث آبرووروشني
چشم او ميشود.»
رسول خدا(ص):«آيا مي دانيد كه مفلس كيست؟گفتند:مفلسكسيست كه درهم
ودينار ندارد!فرمود:مفلسِ امّت من، شخصي است كهنماز وروزه دارد ولي روز
قيامت در حالي محشور مي شود كه-در دنيا- به كَسي دشنام داده ويا حقّ
ديگري را ضايع نموده ويابه مال ديگري تجاوز نموده است!براي جبران از
حسناتش بر مي دارندوبه اين وآن مي دهند وچنانچه حسناتش كم باشد،از گناهان
صاحبان حق،به حساب او مي گذارند،سپس اورا در آتش مي اندازند.»
«امام صادق(ع):سه دسته هستند كه خدا در قيامت با آنان حرفنميزند
وآنان را پاك نميكند وبراي آنان عذابي دردناك است ازجملهآنها زني است
كه در بستر شويش زنا ميكند»
«رسول خدا(ص):كسيكه با زن شوهردار زنا كند،در قيامت از عورتهردو،چركي
به مسير پانصدسال خارج ميشود كه تمام اهل جهنم ازبوي بد آن اذيت ميشوند
وعذابشان از همه بيشتر است.»
« در روز قيامت منادي ندا ميكند: كجاست فاطمة دخترمحمّد!؟كجاست خديجه
دختر خويلد! كجاست مريم دختر عمران! كجاستآسيه دختر مزاحم! كجاست امّ
كلثوم مادر يحيي!...
سپس حضرت خديجه و حوا و آسيه با گروهي از فرشتگان، فاطمةزهراء3 را
همراهي ميكنند تا در عرصة محشر بايستد.
اميرمؤمنان(ع) فرمود: وقتي پيامبر از دنيا رفت از همة امّتش ناراحتبود
بغير از شما شيعيان! آگاه باشيد كه براي هر چيزي شرافتي است وشرافت دين
به شيعيان است. بدانيد براي هر چيزي دستگيرهاي است ودستگيرة دين شيعه
است. بدانيد براي هر چيزي امامي است و امامزمين، آن زميني است كه شيعه
در آن ساكن است. بدانيد كه براي هرچيزي آقائي است و آقاي مجالس، مجالس
شيعه است... روز قيامتبعد از ما نزديكترين افراد به عرش الهي شيعيانند.
آنها در حالي از قبرهابيرون ميآيند كه صورتشان روشن و خوشحال ميباشند.
آنهاخوشحالند ولي بقية مردم ناراحتند. بقيه در هراسند ولي شيعيان درامان
هستند...
علي(ع)فرمود:شيعيان ما در قيامت، در حاليكه صورتهاي نورانيوبدني
پوشيده بوده واز هر ترسي ايمن ميباشند.، از قبرها بيرونميآيندوسختيها
ومواقف قيامت،براي آنان آسان است.مردم درهراسند ولي آنان نميترسند. مردم
ناراحتند ولي آنها اندوهيندارند.براي آنان ناقه هايي سفيد كه داراي
بالهايي باشند،ميآورندوآنان سوار شده ودرساية عرش الهي فرود آمده وبر
منبرهايي از نورمينشينند وتا پايان قيامت وحساب مردم،به خوردن غذاهايي كهمقابلشان
است،مشغولميباشند. «بحارج68»
مائده 36 :
اِنَّ الذينَ كَفَروا لَوْ اَنَّ لَهُمْ مافِي الاّرْضِ جَميعاً
وَمِثْلَهُ
مَعَهُلِيَفْتَدوا بِهِ مِنْ عَذابِ يَوْمِ الْقِيامةِ ماتُقُبِّلَ
مِنْهُمْوَلَهُم عَذابٌ اَليمٌ.
يعني:اگركافران آنچه در كُرة زمين است مال آنها باشد وبخواهند
آنرابدهند تا از عذاب قيامت،خلاصي يابن،ازآنها قبول نمي شود وبراي آنها
عذابي دردناك است.
خدا به او نظر نكند!
امام صادق(ع):علم دين بياموزيد وجاهل به احكام دينتان نباشيد!
كه هرك دين الهي را نياموزد،روزقيامت،خدا به او نظر نمي كند وعملشرا
تزكيه نمي نمايد!
انعام 22 :
وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَميعاًثُمَّ نَقول لِلْذّينَ اَشْرَكوا اَيْنَ
شُرَكاؤكُمْ الَّذينَ كُنْتُمْ تزْعُمونَ.
يعني:وروزيكه همه را مبعوث مي نماييم. سپسبه مشركين ميگوئيم:كجا
هستند شريكاني -كه شريك خدا قرار مي داديد-كه شما ميپنداشتيد.
مسخره كننده مؤمن
رسول خدا(ص):روز قيامت،شخصي را كه در دنيا مؤمنين رامسخرهمي كرده
است ،مي آورند وبراي او دري از بهشت را مي گشايند ومي گويند:داخل شو!اوهم
كه خيلي ناراحت بوده است،بطرف دربهشت حركت مي كند ،ناگهان در بهشت را
مي بندندواز طرف ديگريدري مي گشايند!وبه او گفته مي شود:داخل شو!چون
نزديك آن درشود،آن را هم مي بندند!
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ.
يعني:واي برتكذيب كنندگان-قيامت ومعاد-. اين آيه در سورة مرسلات،ده
بار تكرار شده است!
سه حديث از امام صادق(ع)
1 - هنگاميكه روزقيامت شود،يكي ازپرده هاي بهشت را كنار مي
زنند.آنوقت بوي بهشت از مير پانصد سال بمشام همه بغير از يكدسته ميرسد!سؤال
شد:آن يكدسته كدامند؟فرمود:عاق والدين!
2 - سه دسته هستند كه خدا در قيامت به آنها نظر نمي كندوآنان را
تزكيه نمي نمايد وبراي آنان عذاب دردناك است:كسيكه ادعاي امامت كند
درحاليكه صلاحيت امامت ندارد!كسيكه امام منصوب از طرف خدا
راانكاركند!وكسيكهگمانكند،آندونفردراسلامنصيبي دارند!(تسلية الفؤاد)
3 - روز قيامت،منادي ندا كند:دشمنان اولياء خدا كجا هستند؟عده اي در
حاليكه گوشت بر صورت ندارند،بلند شوند!سپس گفته شود:اينها كساني هستند كه
مؤمنين را اذيت مي كردند وبا آنان دشمني ميورزيدند وبر دينشان سرزنش مي
نمودند!بعد امر مي شود كه آنان را به جهنم ببرند.
آل عمران 77 :
آنانكه پيمان وعهد الهي را به قيمت كمي فروختند،درآخرت بهره اي
ندارند وخدا با آنان سخن نگويدو روزقيامتبه آنان نظر -نظرلطف-نكند وپاكشان
نسازد وآنان را عذابي دردناك است.
ابراهيم 42 :
وخيال نكن خدا از اعمال ظالمين غافل است!بلكه -حساب -آنان رابراي
روزي كه درآن،چشمهاخيره بماند*درحاليكه سرها بالا گرفته،چشمشان بهم نخورد
ودلشانخالي از هر سرور وشادي است،تأخير انداخته است.
چرا به علمت عمل نكردي؟
امام صادق(ع)در تفسير آية«فلِلّه الحجّة البالغة»يعني:براي خداحجت
رسا است»فرمود:خداوند روزقيامت،به بنده مي فرمايد:آيا عالمنبودي؟اگر
بگويد:آري!گفته مي شود:چرا به علمت عمل نكردي؟واگربگويد:خير!گفته مي
شود:چرا ندانستي تا عمل نمايي؟واين حجتبالغة خدابر بندگانش است.
عالم وقيامت!
امام صادق(ع):عالمي كه علمش را مخفي كند،روز قيامت درحاليكهبدترين
بو را دارد،محشور مي شودبطوريكه اهل محشر از بوي اوناراحت شده وهمه حتي
جنبندگان كوچك،اورا لعن نمايند. «بحار،ج2»
عذاب شديدتر
رسول خدا(ص):عذاب چهار نفر از همه شديدتر است:كسيكهپيامبر يا وصي
پيامبررا بكشدوكسيكه مردم را بدون اينكه علمي داشتهباشد،گمراه كند.وكسيكه
مجسمه بسازد.
عصبيت!
رسول خدا(ص):كسيكه در دلش،ذره اي عصبيت باشد،خدا اورا درقيامت،با
اعراب جاهليت،محشور مي كند.
از همه سيرتر!
رسول خدا(ص):كسيكه در دنيا از همه سيرتر است،در قيامت ازهمه گرسنه
تر است.
رياد گنجشك!
رسول خدا(ص):كسيكه گنجشكي را بي جهت بكشد،آن گنجشكدر قيامت در
حاليكه فريادش در اطراف عرش بلنداست ،مي آيد ومي گويد:اين كسي است كه
مرا بي جهت كشت!
خنده وخواب كم!
حضرت داود نبي(ع):اي سليمان!كم بخواب كه روز قيامت فقير ميباشي
وكم خنده كن كه خندةزياد،روز قيامت توراحقير مي كند.
زن زيبا در قيامت!
امام صادق(ع):روزقيامت،زن زيبائي را كه با زيبائي خود فتنه ميكرده
است ،مي آورندوبه او خطاب مي شود كه چرافتنه كردي؟جوابمي دهد كه:خدايا!تومرا
زيبا آفريدي !به او خطاب مي شود كه:حضرت مريم(س)از تو زيباتربود ولي او
فتنه نكرد!سپس مرد زيبائي را كه بازيبائي خودفتنه مي نموده است ،رامي
آورند وبه او خطاب مي شود كه چرا فتنه كردي؟جواب مي دهد كه:تومرا زيبا
آفريدي!به او خطاب ميشود كه:حضرت يوسف از تو زيباتر بود.ولي به فتنه
نيافتاد.بعد شخصي را كه بخاطر بلاها وسختيها به فتنه افتاده بود را مي
آورند.به او خطابمي شود كه:چرا تحمل سختيها ننمودي وبه فتنه افتادي؟جواب
ميدهد كه:تو سختيها وبلاها را بر من نازل كردي ومن به فتنه افتادم!به او
خطاب مي شود كه:بلاهاي حضرت ايوب(ع)از تو بيشتر بود ولي او بهفتنه
نيافتاد.
گوشت برصورت ندارند!
امام صادق(ع):روز قيامت منادي ندا مي كند:آنهائيكه مانع بندگانمؤمن
بودند،كجاهستند؟عده اي كه گوشت بر صورت ندارند،بلند ميشوند!ندا مي
شود:اينها كساني هستند كه در دنيا مؤمنين را اذيت ميكردند وبا آنان دشمني
مي نمودند ودينشان را مسخره مي كردند!سپسدستور داده مي شود كه به جهنم
انداخته شوند.
زنا!
امام صادق(ع):عذاب كسيكه نطفه اش را در رحِمِ زن نامحرم بريزداز
همه بيشتر است.
لواط!
رسول خدا(ص):كسيكه با نوجواني لواط كند،روز قيامت جُنُبمحشور مي
شود وهمه آبهاي دنيا هم نمي تواند اورا پاك كند!
اولين حكم درقيامت!
رسول خدا(ص):اولين حكم خدا در قيامت در مورد خونها است كهافراد
مربوط به آن از بقيه جدا مي شوند.
حج نرفته!
امام صادق(ع):كسيكه با اينكه سالم است به حج نمي رود،كورمحشور مي
شود!
رياكار!
رسول خدا(ص):روز قيامت،رياكار را به چهار نام مي خوانند:ايكافر!اي
فاجر!اي غادر!اي خاسر!عمل واجرت باطل شد!پاداشاعمالت را از كسانيكه اعمالت
ر براي آنها انجام مي دادي بگير!
عجله درگناه!
علي (ع):كسيكه در انجام گناه عجله مي كند،روز قيامت زودتر ازديگران
اشك مي ريزد!
آثار تلاوت بعضي از سوره ها در قيامت
كسيكه سورةيونس را
در هر دو يا سه ماه تلاوت كند،روز قيامت ازمقربين است*كسيكه سورةهود را در
هر جمعه قرائت نمايد،در قيامتاز زمرة پيامبران بوده وخطائش پاك مي
شود.*كسيكه سورةيوسف رادرهر روز يا هر شب،تلاوت كند،در قيامت،جمالش مثل
يوسف بوده و دچار فزع اكبر نمي گرد.*كسيكه سورةرعد راتلاوت نمايد،بدونحساب
،وارد بهشت شده واجازة شفاعت در مورد خانواده ودوستانش را به او مي
دهند*كسيكه سورةكهف رادر هر شب جمعه بخواند،شهيدمي ميرد ودر قيامت با شهداء
محشور مي شود*كسيكه بر تلاوتسورةمريم مداومت نمايد،رو قيامت جزء اصحاب
عيسي(ع)محشور شده وپادشاهي سليمان را به او مي دهند*كسيكه سورةاحزاب
رازيادقراءت كند،در قيامت در كنار پيامبران،خواهد بود*كسيكه در نمازهايواجب
ومستحب،سورةدخان راتلاوت كند،در قيامت ،ايمن بوده وازاوحسابي آسان كشيده
ونامة عملش را بدست راست مي دهند*كسيكه در هر جمعه،سورةاحقاف تلاوت
نمايد،در دنيا،دچار ترس نشده ودر قيامت،ايمن خواهد بود*كسيكه سورةانّا
فتحناراتلاوت كند،در قيامتبه اومخلص خطاب مي شود*كسيكه هر شب قبل از خواب،سورةواقعه
را تلاوت نمايد،روز قيامت،خدا رابا صورت نوراني ملاقاتكند*كسيكه سوره هاي
طلاق وتحريم را درنمازهاي واجب بخواند، در قيامت،دچار ترس نمي شود*كسيكه
بر سورةلا اقسم مداومت كردهوبه آن عمل كند،با بهترين صورت محشور شده واز
صراط وميزان عبور كند*كسيكه سورةوالنازعات را تاوت نمايد،سيراب مي ميرد
وسيرابمحشور مي شود وسيراب به بهشت مي رود*كسيكه سورة ذاتالبروج را در
نمازهاي واجب،تلاوت كند، در موقف پيامبران ميايستد*كسيكه سورةالطارق را
در نمازهاي واجب تلاوت كند،درقيامتداراي جاه ومقام بوده واز رفيقان
پيامبران است*كسيكهسورةاعلي را در نمازهاي واجبومستحب،تلاوت كند،به او
گفته ميشود:از هر دري كه مي خواهي،وارد بهشت شو!*كسيكه بر تلاوتسورةوالعاديات
مداومت كند،با علي(ع) محشور شده ودر كنار اوخواهد بود*كسيكهالقارعه رازياد
تلاوت كند،ازحرارت جهنم ايمناست*كسيكه سورة عصر رادر نوافل بخواند،با خنده
ونور مبعوثشده وداخل بهشت مي شود*كسيكه سورةلايلاف را زياد تلاوتنمايد،اورا
بر مركبي از مركبهاي بهشت سوار نمايند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر